سعی کنید با نوزادتان ارتباط برقرار کنید چه از طریق سمعی و چه بصری،و با بازی کردن در مقابل وی هوش و زکاوت وی را تحریک کنید.
بچه ها از اینکه شما ادای آنها را در می آورید، همان صدایی که آنها درآورده اند را تکرار می کنید و به چشمهای آنها زل می زنید، خوششان می آید. وقتی بچه تلاش می کند به یکی از این راهها با شما ارتباط برقرار کند، می خواهد با مهربانی به او پاسخ دهید. این سیستم برقراری تعامل در سیم کشی مغز بچه اهمیت دارد.
این کار باعث می شود تا مغز به شکلی توسعه یابد که بتواند از تنظیم استرس و ثبات درک و هیجان حمایت کند. تصاویر مغزی نشان می دهد که در این لحظه در مرکز مغز بچه هم لذت ها فعال می شوند. ولی گاهی اوقات بچه به استراحت نیاز دارد. من داشتم با بچه ام بازی می کردم و می خندیدم و صدای او در می آوردم که ناگهان بچه ام سرش را به سمت چپ برگردانده و به جایی دیگر زل زد. پرسیدم: «سلام؟ کجا رفتی؟» بعد یادم افتاد که وقتی یک بچه خیلی فعالیت ذهنی و فیزیکی داشته، با این کارها آن را به شما می فهماند:
سرش را برمی گرداند
چشم هایش را می بندد
از نگاه شما فرار می کند
ناگهان بداخلاقی می کند
من کاملا می توانستم بفهمم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است و این به من کمک کرد تا با صدا کردن اسم بچه و دست تکان دادن مقابل صورت او دوباره توجه اش را جلب کنم. بچه ام لحظاتی بعد رویش را به طرف من برگرداند و آماده ادامه دادن شد.
کنار آمدن با سکوت بچه و با حوصله صبر کردن و ارتباط با او برقرار کردن زمانیکه آماده است، نشان بچه داری با احساس و با توجه و با علاقه است. شما با بچه هماهنگ می شوید، به صداهایی که در می آورد، آگاه بوده و آماده هستید به آنها واکنش نشان دهید. بچه داری با احساس به بچه کمک می کند تا یک رابطه قابل اعتماد با شما برقرار کند که آن را «دلبستگی مطمئن» می نامند.
والدینی که به طور مرتب به پیشنهادهای بچه برای برقراری ارتباط بی اعتنایی نشان می دهند یا آن ها را رد می کنند، یک رابطه قابل اعتماد با آنها ایجاد نمی کنند. دلبستگی به این ربط ندارد که بچه حتما به طور مداوم به بدن شما چسبیده باشد. اگر چه ارتباط نزدیک و تماس پوستی یا استفاده از کالسکه می تواند راه نزدیک شدن به او را هموار تر سازد.
وقتی مادر و بچه با هم هماهنگ هستند، ریتم بیولوژیکی آنها هم هماهنگ می شود. به عنوان مثال، در تعاملات رو در رو، ضربان قلب آنها با تاخیر کمتر از یک ثانیه هماهنگ می شود. وقتی آنها هماهنگ نیستند، بچه دچار استرس می شود.
اد ترونیک محقق هاروارد تجربه ای انجام داد که در آن به مادرها گفته شده بود وقتی بچه می خواهد با آنها بازی کند و تعامل برقرار کند، فقط به آنها نگاه کنند. بچه ها سعی کردند بخندند، اشاره کنند، دست تکان دهند و جیغ بزنند ولی همه این کارها بی فایده بود و بعد شروع به فاصله گرفت و گریه کردن کردند.
نکته جالب در این تجربه این بود:
وقتی مادران از ارتباط برقرار کردن با بچه ها دست برمی دارند، بچه ها دوباره خیلی زود به آنها اعتماد می کنند و می خواهند با آنها بازی کنند. اما آنها هرطور شده این کار را می کنند و دوباره با مادر خود ارتباط برقرار می کنند.
برقراری یا از بین بردن ارتباط یک رابطه با بچه فرایندی است که طی چند سال رخ می دهد و نیاز به زمان دارد.