این توصیف نیلسن از چگونگی زندگی با سندروم انفجار سر است، حسی بسیار ناخوشایند و گاه به شدت ترسناک.
دیگران این اختلال را مانند انفجار یک بمب در نزدیکی سرشان توصیف میکنند، البته درست در زمانی که تازه به خواب رفتهاند.
برای عدهای، این رویداد در کل طول زندگی تنها یکبار رخ میدهد، برخی دیگر در یک شب چند بار آن را تجربه میکنند.
این اختلال اولینبار در سال 1879 توسط پزشکی به نام سیلاس ویر ویتچل تشریح شد، وی پس از معاینه دو مرد که از شنیدن صدای ناقوسمانند یا صدای شلیک گلوله از خواب بیدار میشدند، این اختلال را تخلیه حسی نامید.
اما تحقیقات چندانی روی این پدیده صورت نگرفت.
با اینهمه اکنون نظریهای مطرح است که میگوید این وضعیت و اختلالات ایجاد شده در خواب به واسطه آن میتواند رویدادهای فرهنگی نامرتبط، به ویژه منشا آدمرباییهای بیگانگان فضایی، نظریههای توطئه دولتی و وجود شیاطین فراطبیعی را توضیح دهد.
این رویداد ناخوشایند شبانه به آن اندازهای که تصور میشود، نادر نیست.
نتایج تحقیقی که ماه گذشته منتشر شد نشان میدهد 18 درصد از 211 دانشجوی حاضر در این تحقیق دچار این سندروم هستند.
اگرچه این آمار نمیتواند نشانگر میزان دقیق شیوع این پدیده باشد زیرا دانشجویان معمولا در معرض کمبود خواب قرار دارند، رویدادی که احتمال تجریه کردن این صداهای گوشخراش را افزایش میدهد.
به گفته برایان شارپلس، استادیار روانشناسی دانشگاه واشنگتن، هرفردی که در معرض انواع اختلالات خواب قرار دارد ممکن است به این سندروم مبتلا شود. به گفته وی استرس و فشارهای روحی نیز میتوانند فراوانی وقوع آثار این سندروم را افزایش دهند.
خاموشی ناگهانی
شارپلس میگوید نظریهها درباره دلیل بروز این سندروم بسیار گیجکننده هستند. نظریههای مختلفی مطرحند: اختلالات شنوایی یا حملات صرع. اما تعدادی از قابلتوجهترین این نظریهها براساس مطالعاتی ارائه شدهاند که در آنها سر افراد مبتلا در طول شب اسکن شدهاست. این مطالعات کوچک نشان میدهند همزمان با شنیده شدن صداهای انفجار مانند،مغز دچار انفجاری از فعالیتهای نورونی میشود.
معمولا زمانی که انسان به خواب میرود، بدن از کار افتاده و فلج میشود و در حین خواب فعالیتی انجام نمیدهد. در طول مرحله گذار بیداری تا خواب،مغز به آرامی و ذره ذره خاموش میشود. اما در سندروم انفجار سر، خللی در بخشی از مغز که مسئولیت نظارت بر این خاموشی کلی را به عهده دارد، ایجاد میشود که این اختلال خاموش شدن بخشهایی از مغز را به تاخیر میاندازد.
این تاخیر امواج آلفای مغزی را که مسئولیت خوابآلودگی را به عهده دارند، متوقف ساخته و انفجاری ناگهانی از فعالیتهای نورونی در مناطقی از مغز که ایجاد صدا را به عهده دارند،به وجود میآید. شارپلس معتقد است نورونها به یکباره و همزمان اغاز به فعالیت میکنند و در نتیجه فرد در سرش صدای انفجاری مهیب را میشنود.
نیلسن نیز معتقد است این نظریه قابلقبولتر است زیرا صداهایی که میشنود به صداهای الکتریکی شباهت دارد، به گفته وی همزمان با شنیدن صدای انفجار، صدایی مشابه جرقه زدن ناشی از برخورد دو کابل با یکدیگر نیز شنیده میشود. شارپلس میگوید برخی از مبتلایان پیش از آغاز صدای انفجار هالهای الکتریکی را نیز مشاهده میکنند که از سمت پایین نیمتنه بالا به سمت سر حرکت میکند. نیلسن این تجربه را مانند شوک الکتریکی توصیف میکند زیرا فرد میتواند عبور جریان برق را از میان بدنش احساس کند.
هیچ درمان مطلقی برای این سندروم وجود ندارد، داروهای ضد اضطراب و افسردگی و تکنیکهای آرامشبخش و کاهش اضطراب از دفعات وقوع این انفجارها میکاهند.
اما ارتباط میان این سندروم با رویدادهای فرازمینی و آدمربایی بیگانگان فضایی چیست؟ سندروم انفجار سر معمولا به فلج شدگی در خواب، که در فرهنگ و زبان ما به نام بختک نیز شناخته میشود، ارتباط داده میشود، اختلالی که در آن فرد حس میکند بیدار است اما توانایی حرکت دادن اعضای بدنش را ندارد. شارپلس معتقد است این دو اختلال میتوانند چند رویداد مافوق طبیعی را توضیح دهند. هردوی این اختلالها در مرحله گذار بیداری به خواب ریشه دارند. در فلجشدگی خواب، بخشهایی از مغز در مرحله REM یا اوج خواب قرار دارند، درحالی که دیگر بخشهای هشیاری مغز بیدار شدهاند. از این رو فرد متوجه میشود بدنش فلج است اما محتوای خواب REM را نیز میبیند، درحالی که واقعا هشیار است.
در قرون وسطی، بروز این اختلال به دو شیطان زن و مرد به نامهای اینکوبی و ساکوبی نسبت داده میشد. امروزه نیز در بسیاری از موارد، فلج شدن افراد در نیمه شب و در هنگام خواب به آدمربایی بیگانگان فضایی نسبت داده میشود. به گفته شارپلس خواندن این داستانهای تخیلی از آدمرباییهای بیگانگان باعث میشود نشانههایی آشکار از هردو اختلال،انفجار مغز و فلج شدگی در خواب مشاهده شوند. افرادی که صدای انفجاری در سر میشنوند و فکر میکنند تراشهای در مغز آنها کارگذاشته شده است و یا جریان الکتریکی را در بدن احساس میکنند و گمان میبرند مورد هدف اشعه بیگانگان فضایی قرار گرفتهاند. نمیتوانند حرکت کنند، اما صداهایی را شنیده و شکلهای عجیبی میبینند و گمان میبرند توسط فضاییها ربوده شدهاند.
منبع:همشهری