اکثر مدیران با تعصب زیاد برخی تصمیم های اشتباه و عجولانه را می گیرند و آن ها براساس برخی ویژگی های شخصیتی و رفتاریشان به طور ناآگاهانه منجر به ایجاد مشکلات برای خود و مجموعه شان می شوند.
بهترین مدیران هم جایزالخطا هستند. بخشی از اشتباهات بزرگ مدیران ناشی از بدشانسی یا زمانبندی ضعیف است، اما نتایج بسیاری از مطالعات نشان میدهد دلیل عمده اغلب اشتباهات مدیران ریشه در تعصبات رفتاری و شناختی آنان دارد.
درحالیکه تکنیکهای بسیاری بهمنظور تعصبزدایی از تصمیمگیریها وجود دارد، اما تشخیص زمان استفاده از آنها برای مدیران دشوار است. در این مقاله به رویکردی مشتمل بر لیستی ساده اشاره میکنیم که به شما کمک خواهد کرد تا از انحرافات ایجاد شده در فرآیند تصمیمگیری به موقع مطلع شوید و اصلاحات مورد نیاز را اعمال كنید. پژوهشهای اولیه از کارآیی ۷۵ درصدی این رویکرد خبر میدهند.
تعصب در عمل
بنا به تجارب کسب شده، دو گونه عمده تعصبات، تاثیر چشمگیری بر تصمیمات بنگاههای اقتصادی دارند، تعصب تایید و تعصب اعتماد بیش از حد. اولی به گرایش ناآگاهانه افراد در ارزشدهی بیش از اندازه به اطلاعاتی اشاره دارد که با باورها، تجارب و فرضیهها شخصی همسو هستند و در مقابل دست کم گرفتن اطلاعاتی که انطباقی با باورها و تجارب فرد ندارند. اعتماد بیش از حد معمولا مدیران را وادار به قضاوتهای نادرست از تواناییهای شخصی و همچنین صلاحیتهای آنان در انجام کسبوکار میکند. بنابراین گرایش به ریسکهای نامناسب و عدم توانایی در کنترل عواقب آن به مراتب بیشتر میشود.ترکیب ناآشنایی با محیط و تخمین نادرست مهارتها و توانایی کنترل میتواند به عواقب نامناسبی منجر شود.
یک مشکل سرکش؟
[/B]خوشبختانه تکنیکهای تعصبزدایی میتوانند سازمانها را در غلبه بر تعصبات کمک کنند. هدف این فنون محدود كردن تاثیرات اعتماد بیش از حد از طریق فشار بر تصمیمگیرنده برای در نظر گرفتن عواقب ریسکهایی است که نادیده یا دست کم گرفته شدهاند. علاوهبر این، این تکنیکها میتوانند در کاهش خطرات تعصب تایید از طریق تشویق مدیران به در نظر گرفتن دیدگاههای مختلف تاثیرگذار باشند.نمونههای چنین تکنیکهایی شامل کاربرد نظامند استراتژیهای مدیریتی «premortem» است (تصور شکست پروژه، آیندهنگری و شناسایی دلایل شکست). تکنیک دیگر شامل سازماندهی رسمی یک سناریو است که براساس آن مدیران خود را در موقعیت رقبای خود فرض میکنند. پژوهشی که درخصوص تصمیمگیریهای مرتبط با سرمایهگذاری انجام شده است نشان میدهد وقتی مدیری از انواع مختلف تکنیکهای تعصب زدایی استفاده میکند، بازگشت سرمایه به میزان چشمگیری افزایش پیدا میكند. اما این روش همه مشکلات مرتبط با تصمیمات روزانه مدیران را حل نمیکند. تکنیک سازماندهی یک سناریو نیاز به سرمایهگذاری زمانی دارد. علاوهبر این ذات تعصبات ریشه در این مساله دارد که فرد تصمیمگیرنده قادر نیست زمان نیاز به تعصب زدایی را تشخیص دهد، پس ممکن است در بازهای حیاتی از زمان تحت تاثیر تعصبهای یاد شده تصمیمگیری نادرستی كند. وقتی خطایی عادی از مدیری سر میزند، مثل خطای محاسبه، کسب تجربه از بروز مجدد آن خطا پیشگیری میکند. اما در مقابل وقتی تعصبی منجر به اشتباهی بزرگ میشود، تجربه نقش چندانی در فرآیند تعصب زدایی اعمال نمیکند.
آزمون سنجش آمادگی برای تصمیمگیری
از آنجا که مدیران تمرکز مستقیمی بر کنترل تاثیرات تعصبات اعمال نمیکنند، بنابراین باید نسبت به استفاده از ابزارهای ایمنی از آنها اطمینان داشته باشند. در ادامه به دو مجموعه از سوالاتی که در ارزیابی فرآیند تاثیرگذار ی دو گونه اصلی از تعصبات کاربرد دارند، میپردازیم. مجموعه اول سوالات، تحت عنوان «در نظر گرفتن دیدگاههای مختلف»است كه سعی دارد میزان آگاهی مدیران از تعصب تایید را تخمین بزند. این پرسشها بر مجموعهای از نظرات و فرضیههای ارائه شده استوار هستند. مجموعهای گسترده از دیدگاهها و البته مجموعهای از نظرات که شاخصی مناسب برای ارزیابی میزان به چالش کشیده شدن این تعصب محسوب میشوند.مجموعه دوم سوالات که از آنها با عنوان «در نظر گرفتن عواقب ریسک» یاد میشود، از احتمال بروز عواقب و نتایج منفی در شرکت، صنعت مورد نظر و… خبر میدهند. چنین ارزیابیهایی همچون مانعی بر سر راه اعتماد بیش از حد عمل میکنند. در هر بخش، سوالات به صورت انعطافپذیر طراحی شده است تا بسته به شرایط تصمیمگیری بهکار گرفته شوند. پاسخ سوالات در قالب یک ماتریس مورد ارزیابی قرار میگیرد. با بهکارگیری این ابزار تصمیمگیری هرکسبوکاری میتواند از نیاز به تمرکز بیشتر بر جوانب مختلف فرآیند اجرای استراتژی اطلاع پیدا کند. اخیرا نسخهای از ابزار مذکور با همکاری۲۶ تن از مدیران ارشد شرکتهای اروپایی در صنایع مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته است. از مدیران درخواست شده است از این ابزار برای تحلیل یکی از استراتژیهای پیشنهادشده تیم پروژه در سازمانشان استفاده شود. گزارشها حاکی است که کمی بیش از یک چهارم تصمیمات پیشنهادی واقعا مناسب و آماده اتخاذ بودهاند. ۷۳ درصد از پاسخدهندگان معتقد بودهاند که تصمیمات ارزیابی شده حتی با معیارهای مورد نیاز برای انجام تست منطبق نیستند.
کلام آخر
در محیط پویا و متلاطم امروزی بسیاری از رهبران بر این باورند که سازمان هایشان توان پذیرش ریسک فراوان را ندارند، بنابراین به راحتی از کنار فرصتها عبور میکنند. از این رو افزایش تعداد استارتآپها به مدلی برای رشد سریع و تصمیمگیری تبدیل شده است. باید به یاد داشت بسیاری از خطرات ارزش ریسک پذیری را دارند؛ ریسکهایی که به واسطه آگاهی و با هدف دستیابی به پاداش انجام میشوند. اما از سویی برخی ریسکها بهدلیل عدم آگاهی تصمیمگیرندگان یا اعتماد به نفس بیش از اندازه آنان یا حتی عدم پرداختن به دیدگاههای مختلف بسیار خطرساز هستند. استفاده منظم از ابزارهای غربالگری یاد شده، روشی مناسب در شناسایی تصمیمات نامناسب پیش از اتخاذ آنها و بدون کاهش سرعت فرآیند تصمیمگیری است. مدیرانی که از رویکردهای فوق استفاده میکنند به ارزشافزایی و جلوگیری از مطرح شدن نام تجاری سازمانشان در میان برندهایی با اشتباهات تاریخی، کمک شایانی میكنند.
مترجم: فريبا وليزاده
منبعMckinsey