MentalIllness-450x300

اختلالات روانی در کشور ما متاسفانه به یک چالش و یک معضل بزرگ تبدیل شده است.دلیل ایجاد و افزایش روز افزون این عارضه کجاست؟

بیمارستان‌های روانی و روانپزشکی همیشه محیط‌های مرموزی به نظر می‌رسند. تصوری که از محیط داخل این مراکز به ذهن می‌رسد مبهم است. راهروهای طولانی، دیوارهای بلند با پنجره‌های کوچک، کورسوی نور، تخت‌های فلزی ردیف شده سفید و زنجیر؛ اینها تصویرهایی است که از مراکز نگهداری بیماران روانی در ذهن تداعی می‌شود.

اختلالات روانی شاید یکی از بدترین مشکلات جسمی و روحی باشد که شرایط خاصی برای مراقبت و نگهداری افراد مبتلا می‌طلبد. دنبال کردن این گزارش اما نشان می‌دهد هر آشفتگی روحی و خشمی را نباید اختلال روانی تلقی کرد. هر یک از ما به دلایل مختلف در مراحل و مقاطع گوناگون زندگی دچار آشفتگی‌های هیجانی می‌شویم. گاهی احساس غمگینی می‌كنیم و زمانی حالت تنش و اضطراب. گاهی نیز خشم و سردرگمی وجود ما را فرا می‌گیرد كه البته در اغلب آدم‌ها این حالت‌ها چندان به‌طول نمی‌انجامد و با گذر زمان و تغییر شرایط از بین می‌رود.

چنین حالاتی در رفتارهای روزمره ما خیلی تكرار می‌شوند. البته هستند معدود افرادی كه تحت هیچ شرایطی خشمگین نمی‌شوند. در هر حال چنین حالات و تغییراتی غیرطبیعی نیست و به‌عنوان اوقات تلخی، عصبانیت و ناراحتی شناخته می‌شود. اما اختلال روانی چیست؟ چه کسی بیمار روانی شناخته می‌شود و در این میان بیماران روانی مزمن چه ویژگی‌هایی دارند؟ در مورد بیمارانی که دچار اختلالات روانی هستند اگر چه متولیان امر با رویکردی که به بیماری‌های دیگر نگریسته می‌شود، نگاه می‌کنند – که چاره‌ای جز این هم ندارند

اما مسأله این است که اختلالات روانی فارغ از بحث‌های فیزیولوژیک‌اش، اختلالی است که ریشه در زندگی افراد دارد و زندگی افراد ریشه و رشته از زمان و مکان و موقعیتی است که افراد در آن زیست می‌کنند.

با این نگاه شاید بتوان بخش بزرگی از بیماران دچار اختلال روانی را زخم‌خوردگان جامعه دانست که تاب مقاومت در برابر کاستی‌ها و سختی‌ها را نداشته‌اند. این البته خرده‌ای بر ایشان وارد نمی‌آورد چراکه جامعه و گردانندگانش، مسئول این وضعیت‌ها محسوب می‌شوند و شاید بتوان گفت که خوب است درباره اختلالات روانی، مطالعات بین‌رشته‌ای فراوانی صورت گیرند. در گزارشی که می‌خوانید علاوه‌بر شناخت و تعریف علمی از بیماری‌های روانی، کلیاتی از شرایط حمایتی از این بیماران در کشور مرور شده است.

در تعریف بیماری روانی

اختلالات روانی شامل طیف گسترده‌ای از نشانه‌های رفتاری و روانشناختی می‌شود که توانایی فرد را در کنار آمدن با مشکلات روزمره زندگی کاهش می‌دهد. این رفتارها به گونه‌ای است که برای فرد رنج و ناسازگاری بسیار ایجاد می‌کند و از دید اطرافیان، نامعقول و غیرقابل درک تلقی می‌شود و برای آنها ایجاد ناراحتی می‌کند. ضمن این‌که رفتار این بیماران در پاره‌ای از موارد به گونه‌ای است که از معیارهای اخلاقی و هنجارها عدول می‌کند. بنابراین وقتی گفته می‌شود فردی دچار بیماری روانی شده که او نشانه‌هایی از بیماری داشته باشد و این نشانه‌ها شدید، طولانی یا تکراری باشد و باعث مزاحمت و رنج خود و دیگران شود و در فعالیت‌های روزانه فرد اختلال ایجاد کند. نشانه‌های بیماری‌های روانی به سه دسته ۱- اختلال در کارکردهای بدنی ۲- اختلال در کارکردهای روانی ۳- اختلال در فعالیت‌ها و سایر کارکردها تقسیم می‌شود.

اختلال در کارکرد بدنی
فرد به خواب نمی‌رود. گاه می‌نشیند و گاه در رختخواب دراز می‌کشد و نگران است که چرا خوابش نمی‌برد، گاه نیمه‌شب بیدار می‌شود و مجددا به خواب نمی‌رود و گاه به ندرت سرتاسر شب را با بی‌خوابی طی می‌کند و صبح هم سرحال نیست. هر یک از این ناراحتی‌ها ممکن است به تنهایی یا با یکدیگر وجود داشته باشد. از دیگر نشانه‌های اختلال خواب، دیدن کابوس، حرف‌زدن یا راه‌رفتن درخواب است. بیمار روانی اشتها ندارد و کمتر از حد معمول می‌خورد یا این‌که اشتها دارد و از خوردن غذا لذت نمی‌برد او همچنین کاهش وزن پیدا می‌کند. پرخوری نیز گاه، روانی و بیمارگونه است.

اختلال در کارکرد روانی
رفتارهای فرد باعث ناراحتی افراد خانواده و دیگران شده یا آنها را در شرایط بسیار سختی قرار می‌دهد. رفتار فرد ممکن است برای خود یا دیگران ناخوشایند، وسواسی یا خطرآفرین باشد. ممکن است رفتاری پرتحرک، بیقرار یا بی‌هدف داشته باشد و دیگران را بدون دلیل کتک‌زده یا اذیت و آزار کند. لجبازی، بهانه‌گیری، پرخاشگری، عصبانیت و پرتاب‌کردن اشیاء از دیگر نشانه‌های شایع مشکلات و اختلالات روانی و عاطفی در افراد مبتلا به بیماری است. گاه ممکن است فرد خیلی گرفته، گوشه‌گیر، خجالتی و آرام باشد، هیچ نوع فعالیتی از خود نشان ندهد و ساعت‌ها در نقطه‌ای بنشیند یا دراز بکشد. بیمار یا بیش از اندازه صحبت می‌کند، یا صحبت‌هایش غیرضروری است یا خیلی کم حرف می‌زند و گاه اصلا حرف نمی‌زند. گاه کلام بی‌ربط بوده و فهمیده نمی‌شود. زمانی نیز صحبت‌های خاص و اعتقادات نادرستی را که مورد تأیید دیگران نیست، طرح می‌کند. کسی او را جادو کرده است، هر غذایی که به او داده می‌شود مسموم است، این اعتقادات محکم و نادرست که مورد تأیید اطرافیان هم نیست «هذیان» نام دارد.

فرد ممکن است در رابطه با شرایط خاص به شکلی غیرطبیعی یا افراطی هیجانی شود، بی‌مورد یا افراطی بخندد، گریه کند یا عصبانی شود، گاه عاطفه نامناسب دارد یا هیچ نوع عاطفه مناسبی در جای خود از خود نشان نمی‌دهد.

فرد ممکن است در رابطه با شرایط خاص به شکلی غیرطبیعی یا افراطی هیجانی شود، بی‌مورد یا افراطی بخندد، گریه کند یا عصبانی شود، گاه عاطفه نامناسب دارد یا هیچ نوع عاطفه مناسبی در جای خود از خود نشان نمی‌دهد. مثلا در جمع مثل مجسمه یک‌جا نشسته، می‌خندد یا گریه می‌کند، بدون این‌که دلیل مشخصی داشته باشد. غمگینی، افسردگی، سرخوشی، ترس و اضطراب بدون دلیل و طولانی نیز ممکن است، دیده شود. او در فهم تحریکاتی که از حواس پنج‌گانه‌اش دریافت می‌شود، دچار اختلال می‌شود، آنها را نادرست یا با سوءتعبیر دریافت دارد. او می‌تواند چیزهایی را ببیند که وجود ندارد یا صداهایی را می‌تواند بشنود که از جایی نمی‌آیند و چیزهایی را روی پوست خود احساس کند که وجود ندارد (توهم). شنیدن صدایی که او را صدا می‌کند یا به او دستور می‌دهد یا به وی توهین می‌کند در بیماران روانی شدید زیاد دیده می‌شود (توهم شنوایی). بیمار روانی مزمن حافظه‌اش را از دست داده و وقایع را فراموش می‌کند. در این حالت آن چیزی را که چند دقیقه پیش دیده یا شنیده یا عمل کرده است فراموش می‌کند. او به یاد نمی‌آورد که پول، لباس یا سایر وسایل خود را در کجا گذاشته است (حافظه نزدیک) نمی‌تواند به یاد بیاورد که در چند روز گذشته با چه کسانی رفت‌وآمد داشته یا چند هفته پیش چه کسانی را دیده است. ممکن است حافظه دورش را از دست داده و نتواند به یاد بیاورد که حتی اسم بچه‌هایش چیست و خواهر و برادرش در کجا زندگی می‌کنند. گاه فرد راه معمولی را گم می‌کند.

اختلال در فعالیت‌ها و سایر کارکردها
بیمار روانی مزمن به نیازهای بدنی و بهداشتی خود توجهی نمی‌کند، خود را نمی‌شوید، حمام نمی‌رود و سروصورت خود را مرتب نمی‌کند و غذا نمی‌خورد، گاه دیده می‌شود که در حالت شدید فرد پابرهنه راه می‌رود و بی‌جا لخت می‌شود. بیمار با خانواده، دوستان و اطرافیان رفتاری نادرست یا غریب پیدا می‌کند، به دیگران توهین، فحاشی، اذیت و آزار و حمله می‌کند. در بین جمع به شکلی نامناسب عمل می‌کند که باعث تعجب دیگران و مغشوش شدن جمع و جلسه می‌شود. گاه ممکن است آنچنان بی‌پروا عمل کند که باعث ناراحتی یا خنده و تمسخر دیگران شود. به هم خوردن ساختار، ارتباط و مدیریت خانواده نیز شیوع زیادی دارد.

توانبخشی آموزشی و توانبخشی حرفه‌ای

فعالیت دیگری که مراکز بهزیستی به بیماران روانی ارایه می‌دهند شامل توانبخشی آموزشی و توانبخشی حرفه‌ای می‌شود که در این گروه مراکز درمان و توانبخشی مبتلایان به اختلالات نافذ رشد فعال هستند. در این مراکز درمان، پیگیری و توانبخشی مبتلایان به اختلالات نافذ رشد مانند اوتیسم، آسپرگر و … از طریق شیوه‌های درمانی خاص مثل تحلیل رفتار کاربردی، کاردرمانی، گفتاردرمانی، موسیقی‌درمانی، حرکت‌درمانی، شیوه‌های تربیت‌شنیداری، دارودرمانی، ویتامین‌درمانی و…، آموزش بیماران و خانواده‌های آنان در محل مرکز یا در محل سکونت بیماران صورت می‌گیرد.

همچنین براساس سیاست کلی سازمان بهزیستی به منظور حمایت از بیماران روانی مزمن که در شرایط ویژه قابل آموزش هستند و فرصت آموزش، کار و اشتغال یا فعالیت اقتصادی را در جامعه پیدا نکرده‌اند یا توان داشتن شغل مستقل را نداشته‌اند تشکیل شده است.

در این کارگاه‌ها بیماران تحت نظارت مستقیم گروهی از متخصصان ازجمله روانشناس و مربی حرفه‌آموزی و با امکان دسترسی آسان به سایر اعضای تیم توانبخشی به صورت نیمه‌وقت مشغول انجام کار می‌شوند.

مساله توانبخشی بیماران روانی مزمن

با نگاهی گذرا به ویژگی‌های رفتاری و شخصیتی بیماران روانی مزمن می‌توان دریافت که نگهداری بسیاری از این افراد در محیط خانه و در ارتباط با دیگران میسر نیست. چه بسا حضور این افراد در محیط خانواده و اجتماع تهدیدی برای دیگر افراد جامعه هم باشد. یکی از مسئولیت‌های سازمان بهزیستی، توانبخشی و حمایت از بیماران روانی مزمن است. در اجرای آیین‌نامه اجرایی جزء ٥ بند الف ماده ١٩٢ قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب ٥/٢/١٣٨٠ هیأت محترم وزیران و ادامه آن در برنامه چهارم (بند ج ماده ٩٧) و ماده ٢٦ قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت مصوب ٢٧/١١/١٣٨٠ مجلس شورای اسلامی، سازمان بهزیستی به منظور ساماندهی وضع درمانی و توانبخشی بیماران روانی مزمن، با همکاری بخش غیردولتی اقدام به ساماندهی ضوابط تأسیس، اداره و انحلال مراکز ارایه خدمات درمانی و توانبخشی به این بیماران کرد تا روشی هماهنگ، منسجم و یکپارچه برای ارایه خدمات حمایتی از این افراد فراهم شود. برنامه‌های حمایتی به بیماران روانی مزمن در سه حوزه ارایه می‌شود.

ساماندهی بیماران روانی مزمن در مراکز شبانه‌روزی (ارایه خدمات طولانی‌مدت):
این مراکز به‌صورت شبانه‌روزی خدمات مراقبتی و توانبخشی به بیماران ارایه می‌دهند و بیماران روانی مزمن فاقد سرپناه، بیماران فاقد قدرت انطباق لازم با سایر اعضای خانواده و نیز افرادی که مهارت لازم برای اداره مستقل امور زندگی خود را ندارند اسکان داده می‌شوند و تحت درمان و مراقبت و آموزش مهارت‌های لازم قرار می‌گیرند.

ساماندهی بیماران روانی مزمن در مرکز روزانه:
از ‌سال ٨٧ مراکز روزانه ارایه خدمات به بیماران روانی مزمن در بخش غیردولتی از سازمان بهزیستی مجوز فعالیت دریافت کرده‌اند. در این مراکز خدمات توانبخشی روانی اجتماعی به‌طور روزانه به بیماران روانی مزمن از طریق خدماتی مانند دارو درمانی درمان‌های روانشناختی، آموزش بیماران و خانواده‌های آنان ارایه می‌شود. اعضای تیم تخصصی در این مراکز شامل روانپزشک، روانشناس بالینی، کاردرمانگر، مددکار اجتماعی، مربی حرفه‌ای آموزش‌دیده و پرستار است.

مراکز پیگیری درمان و توانبخشی بیماران روانی مزمن در منزل

اغلب خدمات موجود برای بیماران روانی عمدتا بستری کوتاه‌مدت در بیمارستان‌های روانپزشکی هنگام عود بیماری و پس از ترخیص به صورت مراقبت در منزل توسط اعضای خانواده است. با این حال بین این دو منبع خدمات آموزشی و توانبخشی چندانی موجود نبود. براساس سیاست کلی سازمان بهزیستی و ستاد ساماندهی بیماران روانی مزمن ارایه خدمات ویزیت در منزل تحت‌عنوان پیگیری خدمات آموزشی و توانبخشی به بیماران و خانواده‌ها به‌طور رایگان ارایه می‌شود.

٨٣‌ هزار تخت بیمارستانی
دکتر فرید براتی سده، روانپزشکی است که نزدیک به یک دهه در ستاد ساماندهی درمان و توانبخشی بیماران روانی مزمن فعالیت کرده است. وی در گفت‌وگویی در مورد تجربه توانبخشی بیماران روانی مزمن می‌گوید: درحال حاضر چیزی در حدود ٨ تا ١٠‌هزار ظرفیت غیردولتی (تخت بیمارستانی) برای بیماران روانی ایجاد شده که از ظرفیت‌های موجود در بخش دولتی هم بیشتر است و به خانواده‌هایی که افرادی با مشخصات بیماری‌های روانی دارند، خدمت‌رسانی می‌کنند.

او با پذیرش این‌که به دلیل کمبود امکانات و ظرفیت‌ها هستند بسیاری از هموطنان که قادر نیستند از امکانات حمایتی بهزیستی استفاده کنند، یادآور می‌شود: درواقع بهزیستی تماما وابسته به منابع دولتی و بودجه عمومی کشور است که هر چه این اعتبارات بیشتر شود ما می‌توانیم حمایت‌های درج شده در مسئولیت‌هایمان را به گروه‌های گسترده‌تری از اقشار هدف ارایه دهیم.

این روانپزشک معتقد است، بهزیستی توانست انقلابی در بحث‌های درمانی و توانبخشی به بیماران روانی مزمن ایجاد کند. بیش از ٨‌هزار تخت روانپزشکی با همکاری بخش غیردولتی ایجاد شده است که نمی‌توان تصور کرد اگر این امکان وجود نداشت امروز خیابان‌ها و شهرهای ما چه وضعیتی داشتند.

این روانپزشک معتقد است، بهزیستی توانست انقلابی در بحث‌های درمانی و توانبخشی به بیماران روانی مزمن ایجاد کند. بیش از ٨‌هزار تخت روانپزشکی با همکاری بخش غیردولتی ایجاد شده است که نمی‌توان تصور کرد اگر این امکان وجود نداشت امروز خیابان‌ها و شهرهای ما چه وضعیتی داشتند. نکته دوم که مورد اشاره وی قرار گرفت حمایت از خانواده‌های بیماران روانی است؛ او عنوان کرد: حدود ٥٠‌هزار نفر حمایت می‌شوند یا شاید هم بیشتر، چون اطلاعاتم مربوط به سال‌ها پیش است. با این حال بهزیستی در این مسئولیت بسیار خوب عمل کرده چراکه از ظرفیت نیروی متخصص و همکاری مشترک با بخش غیردولتی بهره برده است. به‌گفته براتی سده خدمات متنوعی برای بیماران روانی مزمن ارایه شده است؛ خدمات مبتنی‌بر اجتماع برای مداخلات روانپزشکی و توانبخشی که در نوع خود بسیار حایز اهمیت است؛ خدمات open door یعنی بیمارستانی‌هایی که ورود و خروج برای بیمار آزاد است و ارایه خدمات به این افراد در منزل که از ابداعات بهزیستی بود و ادامه دارد. با این حال همان‌طور این مسئول پیشکسوت بهزیستی اذعان دارد که خدمات باید بیشتر توسعه پیدا کند و این مهم بسته به میزان منابعی است که در اختیار سازمان قرار می‌گیرد.

جامعه ایران مستعد بروز اختلالات روانی

سیداحمد جلیلی رئیس انجمن روانشناسان ایران

در هیچ‌جای دنیا نمی‌توان اختلالات روانی را به‌طور قطع وابسته به عوامل فیزیولوژیک یا به‌طورکلی درونی یا تنها وابسته به عوامل پیرامونی دانست. به عبارت دیگر برهم‌کنش بین فاکتورهای درونی و بیرونی هستند که باعث به‌وجود آمدن اختلالات روانی می‌شوند. از همین رو است که چنین اختلالاتی، چند علتی نامیده می‌شوند.

یعنی کنار هم قرار گرفتن عوامل متعدد باعث به‌وجود آمدن چنین اختلالاتی می‌شود. تربیت افراد از دوران کودکی تا مرحله بزرگسالی، استرس‌های محیطی، بیماری‌های جسمی، اعتیاد و عواملی از این دست به‌عنوان پارامترهای آشکارساز می‌توانند باعث بروز بیماری‌های روانی شوند. در حقیقت در مورد چنین اختلالاتی ما با عوامل آشکارساز و پارامترهای زمینه‌ساز مواجه هستیم.

در مورد تک‌تک بیماری‌های روانی تا زمانی که برهم‌کنش بین این دو دسته برقرار نشود، عملا بیماری روانی هم در کار نخواهد بود. از این رو است که دادن یک سهم خاص یا در نظر گرفتن یک‌درصد معین به‌عنوان سهم هر یک از این عوامل، کار خیلی ساده‌ای نیست. با این وجود میزان ابتلا به اختلالات روانی در کشورهای مختلف به‌ صورت سالیانه اعلام می‌شود.

آمار این کشورها معمولا با یکدیگر متفاوت است. این اختلاف از دو منشأ سرچشمه می‌گیرد. تفاوت در روش آمارگیری یا اختلاف واقعی در میزان ابتلا به اختلالات روانی در کشورهای مختلف است. در این بین لزوما میزان ابتلا به بیماری‌های روانی در کشورهای جهان سوم بیشتر از سایر کشورها نیست. برخی از کشورهای صنعتی و پیشرفته هم در این زمینه آمار بالایی را به خود اختصاص داده‌اند.

متأسفانه در کشور ما مطالعات مدونی به منظور بررسی دلایل ابتلا به اختلالات روانی صورت نگرفته است و آنچه در دسترس قرار دارد، میزان کلی ابتلا به بیماری روانی است. در کشورهایی که افراد از امنیت شغلی و اجتماعی بالایی برخوردارند، احتمالا‌ درصد ابتلا به بیماری روانی کمتر است.

متأسفانه در کشور ما مطالعات مدونی به منظور بررسی دلایل ابتلا به اختلالات روانی صورت نگرفته است و آنچه در دسترس قرار دارد، میزان کلی ابتلا به بیماری روانی است. در کشورهایی که افراد از امنیت شغلی و اجتماعی بالایی برخوردارند، احتمالا‌ درصد ابتلا به بیماری روانی کمتر است. افراد در این جوامع در صورت ابتلا به بیماری دچار مشکلات بیمه‌ای و پرداخت هزینه‌های سنگین نمی‌شوند، وقتی به سن بازنشستگی می‌رسند از منظر مادی، دوران آرام و بی‌دردسری را پشت‌سر می‌گذارند، در محیط‌زیست سالمی زندگی می‌کنند، روابط سه‌گانه دولت- مردم، مردم- دولت و مردم- مردم در وضع خوبی قرار دارد و ارتباطات به‌صورت منطقی و محترمانه شکل گرفته و ادامه می‌یابد. بنابراین چه به لحاظ پزشکی و چه به لحاظ اجتماعی، سلامت در وضع مناسبی قرار دارد. مردم در چنین جوامعی در معرض تغییرات سریع و ناگهانی اقتصادی قرار نگرفته‌اند. حوادث طبیعی چون سیل، زلزله و آتشفشان را تجربه نکرده یا کمتر تجربه کرده‌اند. در سال‌های اخیر جنگ را از سر نگذرانده‌اند و … زندگی در چنین کشورهایی مسلما باعث کاهش ابتلا به بیماری‌های روانی می‌شود. این در حالی است که جامعه‌ای چون ایران که جنگ را تجربه کرده، تعداد زیادی از جوان‌هایش از دست رفته‌اند، بازمانده‌های آن جنگ به‌شدت تحت‌تأثیر قرار گرفته‌اند، این جامعه تغییرات شدید اقتصادی را شاهد بوده به‌طوری که ارزش پول در مدت‌زمان کوتاهی به یک‌سوم کاهش پیدا کرده است و ده‌ها مسأله دیگر… متاسفانه جامعه ایران همه عوامل افزایش‌دهنده بیماری‌های روانی را تجربه کرده است. بنابراین در حال حاضر چنین جامعه‌ای تا اندازه زیادی مستعد بروز اختلالات روانی است.

روزنامه شهروند