فرزند آوری می تواند زندگی شما را متحول کند و روح زندگی و شادی را در آن بدمد و شادی و نشاط را به زندگی تان ببخشد!
اگر روزی احساس کردید زندگیتان یکنواخت شده است و دیگر مانند گذشته با همسرتان حرفی ندارید شک نکنید بچه میتواند زندگیتان را پر از شور و عشق کند. البته در صورتی که مشکل جدی و ریشهداری در زندگیتان وجود نداشته باشد و به قول معروف هر روز دعوا و اختلاف در خانه نباشد.
دکتر مهدی دوایی ،روانشناس، عضو هیات علمی پژوهشکده علوم شناختی ایران نوشت: آیا داشتن فرزند میتواند زن و مرد را به آرامش برساند و در سلامت روان و احساس شادی آنها در زندگی موثر باشد؟ این پرسشی است که شاید خیلی از زوجهای جوان از خود بپرسند و با خود بگویند آیا در صورتی که بچهدار نشوند، روزی میرسد که افسوس بخورند و در حسرت نداشتن فرزندان و نوههایی که دورشان باشند آه بکشند؟ آنچه می خوانید نظرات دکتر مهدی دوایی، روانشناس و استاد دانشگاه است.
پدر و مادر شوید تا شاد باشید
یکی از دیدگاههای مطرح روانشناسی در مورد انسان که من هم به آن اعتقاد دارم؛ این است که آدمی را نیکسرشت میداند. به عبارت دیگر، براساس این دیدگاه، انسان ذاتا موجودی خوب است اما مداخلههای ما باعث ایجاد خدشه در این خوبی میشود. همچنین طبیعت بهترین روش را به ما ارائه میکند و بهترین راه این است که انسان از طبیعت تبعیت کند. بهطور حتم داشتن فرزند و بچهدار شدن هم یکی از اصول مهم در طبیعت است و در صورتی که ترجیح بدهیم بچه نداشته باشیم برخلاف طبیعت رفتار کردهایم و اگر بچه داشته باشیم مطابق طبیعت. باتوجه به این دیدگاه میتوان گفت بچهدار شدن در بهداشت روانی افراد و رضایت آنها از زندگی موثر است.
پرجمعیتها خوشحالترند؟
یکی از روانشناسان معروف به نام آدلر موضوع «منظومه خانوادگی» را مطرح کرده است. براساس دیدگاه او، اگر منظومه خانوادگی خوب شکل بگیرد فرد دچار احساس حقارت نمیشود و این درحالی است که احساس حقارت یکی از عوامل بیماریهای روانی محسوب میشود.اما شاید بپرسید منظومه خانوادگی چیست؟ منظور از منظومه خانوادگی تعاملهای بین اعضای خانواده است مثل سلام و احوالپرسی و … . این تعاملها که آدلر به نوعی به عنوان ضربه یا نوازش از آنها یاد میکند باعث افزایش کیفیت زندگی و سلامت روان ما میشود و هر میزان این تعاملها بیشتر باشد بهتر است درحالی که طبعا این تعاملها یا به قول آدلر ضربهها در یک خانواده پرجمعیت به مراتب بیشتر از یک خانواده کمجمعیت است.
بچهها عامل جاودانگی والدین
ویلیام گلاسر، بنیانگذار واقعیتدرمانی معتقد است انسان برای برخورداری از بهداشت روانی 5 نیاز مهم دارد که یکی از آنها، نیاز به امنیت است و یکی از عوامل مهمی که این نیاز را ارضا میکند چیزی نیست جز نیاز به بقا و جاودانگی در انسان. همه ما دوست داریم به نوعی احساس جاودانگی داشته باشیم و اینکه از بین نمیرویم، این احساس به ما احساس امنیت میدهد. اما مگر میشود انسانی جاودانه باشد؟ شاید جالب باشد بدانید یکی از عواملی که بهویژه در سنین بالا باعث میشود انسان احساس جاودانگی داشته باشد وجود فرزند است. والدین، فرزندانشان را عامل بقای خود میدانند و همین احساس باعث میشود این دوران را بهتر و شادتر بگذرانند. علاوه بر این، در سنین بالا وقتی فرزندان و نوهها دور ما باشند، وجود تعاملها یا به قول آدلر ضربهها به ما کمک میکند که زندگی بهتر و شادتری داشته باشیم.
بهترین زمان برای پدر و مادر شدن
شاید بپرسید بهترین زمان برای پدر و مادر شدن چه سنی است؟ از نظر روانشناسی نمیتوان سن دقیقی را برای آن مشخص کرد اما میتوان گفت نباید در بچهدار شدن عجله کرد و بهتر است هر کاری را سرجای خود و در زمان مناسبش انجام دهیم. تشخیص زمان مناسب هم با زن و مرد است. بهترین زمان وقتی است که زن و مرد، احساس میکنند به یک محرک بیرونی برای زندگی خود نیاز دارند. زمانی که از با هم بودنشان به اندازه کافی لذت بردهاند و به قول معروف سفرهای دونفرهشان را رفتهاند و حرفهای دونفره را به هم گفتهاند و احساس میکنند وجود یک فرزند میتواند شور و شوق بیشتر یا حتی دوبارهای به زندگی آنها بدهد.
بچه باعث استحکام خانواده است
اگر روزی احساس کردید زندگیتان یکنواخت شده است و دیگر مانند گذشته با همسرتان حرفی ندارید شک نکنید بچه میتواند زندگیتان را پر از شور و عشق کند. البته در صورتی که مشکل جدی و ریشهداری در زندگیتان وجود نداشته باشد و به قول معروف هر روز دعوا و اختلاف در خانه نباشد. چرا که اگر مشکل جدی بین زن و شوهر وجود داشته باشد بچهدار شدن به هیچ عنوان نمیتواند مشکل را حل کند اما در صورتی که اختلاف سلیقههای کوچکی در زندگی وجود داشته باشد وجود یک بچه میتواند آنها را کمرنگ کند. بهطور مثال فرض کنید زن از موسیقی خوشش نمیآید اما همسرش موسیقی را دوست دارد. در این وضعیت 3 راه وجود دارد؛ اینکه زن سعی کند با همسرش همراهی کند و خود را علاقهمند به موسیقی نشان دهد یا اینکه شوهر قید موسیقی را بزند یا اینکه این اختلاف سلیقه کوچک به عامل اختلاف دائمی آنها تبدیل شود، اما یک راه چهارم هم وجود دارد و آن این است که زن و مرد دنبال یک دلمشغولی مشترک بگردند و این دلمشغولی میتواند تولد یک فرزند باشد، فرزندی که هردو عاشقانه او را دوست خواهند داشت.
هفته نامه زندگی مثبت