چگونه پس از ازدواج شخصیت خود را با همسرمان تطبیق دهیم و در یک مسیر مشترک همسو و شریک شویم.
آن آدم قبلی را کجا جا گذاشتید؟ شما کجا هستید؟ از کی دیگر تبدیل به ما شدید؟ چند وقت است که «من» نبودهاید؟ پرسش این است که چطور در جایگاه درست یک رابطه قرار بگیرید بدون اینکه هویت خودتان را گم نکنید. ما در یک رابطه مشترک قرار میگیریم چون این فرصتی برای تجربههای متفاوت و مشترک است. در واقع این موقعیتی است که برای دو آدم متفاوت فراهم میشود تا با همپوشانی و سازگاری و عشق ورزی در کنار هم به چیزهای تازهای دست پیدا کنند. هر دو رابطهای معمولا به همین شیوه شکل میگیرد.
از سوی دیگر این تصور وجود دارد که یک رابطه مشترک هویت و گذشته فرد را تغییر میدهد و چه بسا به آن آسیب میزند، در آن مداخله میکند و آزادی عمل افراد را محدود و مخدوش میکند.
چطور ممکن است در یک رابطه مشترک قرار بگیریم، با هم تجربههای متفاوت و مشترکی بسازیم بدون اینکه خواستهها، علاقمندیها و رویاهای شخصیمان را محدود کنیم؟ آیا اصلا چنین چیزی امکان دارد؟
آنچه باید انجام بدهیم
ما باید یاد بگیریم هدفهایمان را کمی دست کاری کنیم. یک رابطه صمیمی ایجاد کنیم بدون اینکه بخواهیم شخصیت خودمان را تحت تاثیر این رابطه قرار بدهیم. ما باید خودمان باشیم چون تنها در این صورت است که خوشحالتر و خوشبینتر باشیم. اگر یک آدم قوی، مستقل و با اعتماد به نفس باشیم تا یک رابطه سازگاربا همدلی و همراهی بسازیم.
تنها راهی که میتوانیم خودمان را در آن حفظ کنیم
برای خواستههای خودمان بهای زیادی قائل باشیم. وقتی دو نفر در یک رابطه صمیمی و عاشقانه قرار میگیرند در حقیقت خودشان را در یک تجربه جدید و هیجان انگیز قرار میدهند. آنها به هم علاقمند میشوند چون به یک تعریف ثابت و مستقلی از رابطه و علاقمندی معتقد هستند. ما دیگری را دوست داریم چون او را با افکار، خواستهها و نیازهایمان سازگار میبینیم.
ـ پیش از آغاز هر رابطهای ابتدا باید فکر کنیم چه خواستهای از یک رابطه داریم. چه چیزی را دوست داریم و چه چیزی در این رابطه برای ما جالب است.
ـ دوستی و تلاش برای داشتن ارتباط با دیگران باید برای ما مهم باشد چون این مساله برای خود ما اهمیت ذاتی دارد.
ـ ما باید به شریک رابطه یاد بدهیم که برای علاقمندیهایش بهای زیادی قائل باشد. چون تنها از این طریق است که دیگری برایمان جایگاه و معنا پیدا میکند.
ـ ما باید یاد بگیریم که به دوستیها و خواستههای فردی شریک رابطه توجه کنیم حتی اگر این علاقمندیها برای ما جالب نباشند.
یک رابطه معنا دار بسازیم
گفت و شنود اولین تلاش افراد برای ایجاد و شروع یک رابطه است. برای اینکه تصمیم بگیریم وارد یک رابطه صمیمی با کسی بشویم باید راه مکالمه را یاد بگیریم.
ـ برای این که یک رابطه معنا دار با دیگران بسازیم ابتدا باید متوجه شویم که گفتگوی دو نفره مان بیشتر از یک مکالمه سطحی و روزمره است. موضوعات گفتگو فراتر از صحبت درباره آب و هواست و به عمیقترین لایههای فکری و باورهایمان اشاره دارد.
ـ برای یک رابطه معنا دار باید زمان مشخصی را برای گفتگو تعیین کنیم.
ـ ما باید توانایی ارتباط چشمی و بدنی را با دیگری بلد باشیم.
ـ موضوعات گفتگو و مورد بحث ما باید چیزی فراتر از موضوعات مشترک و خانوادگی باشد. این گفتگوها باید به خودمان و یا شریک زندگیمان مربوط باشند در حالی که حتی دیگران نیز شنونده آن باشند.
ـ در یک رابطه معنادار ما باید یاد بگیریم بدون قضاوت دیگری فقط شنونده باشیم و همواره بر اصل رعایت حقوق دیگران حتی درباره افکار یا ایدههای مخالف باور خودمان پایبندی را حفظ کنیم.
برای تمایلات خودمان ارزش قائل شویم
رابطه جنسی فقط بیان و ابراز عشق دو جنس نیست. این یکی از مهمترین ویژگیهای انسانهای بالغ و بزرگسال است. زمانی که به نیازهای جنسی خودمان اهمیت میدهیم برای خودمان و رابطه ارزش بیشتری قائل هستیم. این یعنی بدون ترس درباره نیازهای جنسی، ترسها، نگرانیها، لذتها و هیجانمان حرف بزنیم و از اینکه خودمان باشیم هراسی نداشته باشیم.
ـ حرف زدن درباره تمایلات جنسی خودمان یعنی احترام به یکی از اولین نیازهای روحی و جسمی. با این کار به دیگری اجازه میدهیم تا ما را با همه جنبههای فردیمان بشناسد.
ـ توجه به خواستهها و درخواست از شریک زندگی برای ایجاد یک رابطه عاشقانه یعنی احساس خوبی نسبت به خودمان داشته باشیم.
چه کار نکنیم؟
تلاش برای پیدا کردن نیمه گمشده، نیمه کاملکننده و تلاش برای کامل شدن یک ایده اشتباه و رایج است که بیشتر از هر چیز در تربیت اشتباه به ارث رسیده است. متاسفانه هیچ کس قرار نیست ما را کامل کند ما با نقصهایمان باقی خواهیم ماند مگر اینکه بخواهیم آنها را بخاطر خودمان از بین ببریم. برای اینکه آدم بهتری باشیم هیچ کس نمیتواند کمکی بکند و این بیش از هر چیز یک تلاش فردی است. ما با دیگران ارتباط برقرار نمیکنیم تا کامل شویم ما در کنار دیگران فقط میتوانیم بیشتر یاد بگیریم و بیشتر تجربه کنیم.
ما هر گز نمیفهمیم احساس دیگری دقیقا چیست
فقط به این دلیل که یک زوج هستیم و همدیگر را در بسیاری از جنبهها شناختهایم به معنای آن نیست که همه افکار، ایدهها و تصورات هم را میشناسیم. ما حتی نمیتوانیم از تصور دیگری راجع به خودمان کاملا مطمئن شویم. به همین دلیل نمیتوانیم انتظار داشته باشیم هر چیزی که دیگری واقعا فکر یا احساس میکند را بشناسیم.
ـ ما حتی نمیتوانیم با اطمینان و صراحت درباره تجربههای مشترک از واژه «ما» استفاده کنیم. چیزی که یک نفر در یک موقعیت مشترک احساس میکند شاید کاملا با تصور و احساس ما فرق داشته باشد.
ـ ما نباید از قول و زبان دیگری حرف بزنیم. چون ما کاملکننده هم نیستیم.
ـ اینکه فکر کنیم همه چیز را درباره هم میدانیم گمراه کننده است. همیشه چیزهای تازهای درباره ما و دیگران وجود دارد که کسی از آن خبردار نیست.
ما یک نقش مشترک بازی نمیکنیم
در هر رابطهای هر کسی نقش و وظیفه خودش را دارد. کسی جای دیگری نیست و نقشها کاملا مشخص است. ما نباید در دیگری ذوب شویم. رابطه را دو فرد متفاوت پیش میبرند.
ـ ما نباید اجازه بدهیم زوجیت مانع هویت و نقش فردیمان باشد. ما در کنار هم هستیم نه اینکه در هم آمیخته شده باشیم.
ـ زمانی که درباره رابطه عاشقانه حرف میزنیم باید تا جایی که میتوانیم از احساس شخصی خودمان حرف بزنیم.
ـ ما نباید تلاشی برای پر کردن نقش هم داشته باشیم. ما نمیتوانیم وظیفه دیگری را در جایگاه همسریا والد پر کنیم. همین که بتوانیم در جایگاه خود باشیم کافی است.
ما به کمال مطلوب نمیرسیم
هیچ کس نمیتواند کافی باشد. ما در موارد زیادی ضعیف و ناتوان هستیم. تصورایدهآلی که از یکدیگر داریم معمولا با شکست مواجه میشود چون اشتباهات و خطاهای ما اجتناب ناپذیرند.
ـ بهتر است تصویر آرمانی و کامل شریک زندگیمان را تغییر بدهیم. او واقعا کامل و
بی نقص نیست.
ـ بهتر است اشتباهات و نقصهای یکدیگر را بپذیریم.
ـ ما نباید شریک زندگیمان را بخاطر اینکه کامل نیست متهم کنیم.
ـ ما نباید ضعفهای شریک رابطه را بیشتر از آنچه هست ببینیم.
از رابطه عاشقانه دست برنداریم / یک پیوند عاطفی قوی در یک رابطه
معنا دار و عاشقانه شکل میگیرد. رابطه عاشقانه ما با رعایت هویت فردی یکدیگر و عشق ورزی به کسی که در کنار ما است ایجاد میشود.
ـ ما نباید ضمانت نامه رابطه باشیم. ما باید یک همراه برای تحسین خوبیها و همدلی برای ضعفها و کمبودهای هم باشیم.
ـ ما نباید طوری رفتار کنیم که گویا شریک زندگیمان تنها آدم ارزشمند و مورد احترام است؛ فقط به این دلیل که در کنارمان قرار گرفته است.
ـ ما نباید درباره عشق رویاپردازی کنیم. ما باید یاد بگیریم عشق ورزی را نشان بدهیم و دلایل دوستداشتن را نیز بشناسیم.
روزنامه اطلاعات