ممکن است گاهی اوقات به طور کاملا ناخواسته و اتفاقی کودکتان را آزار دهید با این موقعیت های نه چندان مناسب آگاه شوید.
اعتراف کنید! وقتی فرزندتان تازه متولد شده بود و او را در آغوش گرفته بودید و از دیدن صورتش لذت میبردید به ذهنتان میرسید که شاید شما روزی کودکآزار شوید؟ شاید هیچکس از این روزهای پدر و مادر بودن چیزی به شما نگفته بود!
این روزها خیلی چیزها مدرن شده است که شاید در بعضی موارد خوب باشد و جذاب. اما واژههایی هستند که حتی شنیدن آن هم ناخوشایندند مثل بیپدر و مادری نوین، کودکان کار نوین و حتی کودکآزاری نوین. متاسفانه با وجود امکانات رفاهی در دهه اخیر، دنیا شاهد این است که میزان افسردگی و اضطراب در کودکان بیشتر شده است و بسیاری از فرزندان فرصت زندگیکردن شاد را ندارند و این نشان میدهد که تربیت کودک بههیچعنوان ساده نیست؛ اما با این وجود رازهایی وجود دارند که آن را سادهتر میکنند.
جملهای در کتاب جامع تربیت کودک توجه مرا به خود جلب کرد. کسی که میخواهد کوهی را جابهجا کند باید کارش را با جابهجا کردن سنگهای کوچک شروع کند. دکتر محمد بهشتیان از کسانی است که از رازهای پرپیچ و خم تربیتبرای والدینسخن میگوید.
وی متولد ۱۳۵۵ است. متخصص روانشناسی و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و بنیانگذار مشاوره اینترنتی در ایران و نخستین محقق هیپنوتیزم بالینی، روانکاو و شناختدرمانگر و همچنین عضو انجمن هیپنوتراپی آمریکا و مولف و مترجم بیش از ۴۰ عنوان کتاب در حوزههای گوناگون روان شناسی است. با او درباره کودکآزاری نوین به گفتوگو نشستیم.
تعریف شما از کودک آزاری نوین چیست؟
نخست اینکه به نیازهای فرزندم توجه نکنم و فرزندم را براساس خواستههای خودم تربیت کنم.
مثل چی؟
بعضی از پدران و مادران فرزندانشان را به کلاسهای متفاوت میفرستند در صورتی که فرزند آنان علاقهای به آن کلاس خاص ندارد و فرزند، ابزاری در دست پدر و مادر شده است. در سبک زندگی جدید بسیاری از خانوادهها رقابتی عمل میکنند و متاسفانه به رخ کشیدن خوشبختی متداول شده و یکی از همین راههای بهرخ کشیدن، فرزند است؛ اما آنچه باید مورد توجه باشد احساس رضایتمندی فرزند ما از خودش است.
متاسفانه تحقیقات نشان داده است شاگرد اولهای مدارس احساس رضایتمندیشان از زندگی کمتر از دیگر دانشآموزان است. شاگرداول بودن در مدرسه ویترین خوبی است اما فرزند ما، از درون راضی نیست به همین دلیل خیلی مهم است که والدین به این موضوع توجه داشته باشند.
در واقع شما معتقدید اجبار والدین نسبت به فرزندانشان نوعی خشونت محسوب میشود؟
بله؛ البته منظور من این است که فرزندانتان را در چارچوب تربیت کنید، بهطور مثال کودک بیشفعالی که والدین با توهین و تحقیر با او برخورد میکنند و از او توقع درسخواندن دارند، مصداق بارز کودکآزاری است.
متاسفانه بهتازگی لقب بیشفعالی بهنوعی مد شده و دربسیاری از مواقع والدین یا مربیان این نسبت را به بچهها میدهند؛ نظر شما در اینباره چیست؟
بله؛ پر انرژی بودن با بیشفعالی تفاوت دارد و تشخیص آن بر عهده پزشک است.
بهنظر میرسد که در جامعه، والدینی هستند که ناخودآگاه کودکآزارند! با تعریف شما، اجبار پدر و مادر برای پوشیدن لباس به فرزندانشان هم کودکآزاری محسوب میشود؟
شاید بلهشاید هم نه. بهتر است بگوییم اشتباه در نوع تربیت. من در چارچوبی زندگی می کنم و باورم این است که فرزند من هم باید اینگونه باشد. بهطور مثال با کودک به پارک میرویم و او اصرار دارد پالتو یا کلاه خود را بردارد اما ما به کودک اصرار میکنیم هوا سرد است و نباید کلاه برداشته شود در صورتی که فرزند ما گرمش است و ما غیرمستقیم به فرزندمان میگوییم تو نمیفهمی و من میفهمم.