childs-education

تربیت اصول و قوانین خاصی دارد که والدین بهتر است نحوه صحیح آن را در پیش بگیرند.

عترت اسماعیلی: در واقع به‌سیستم فیزیولوژی بدن کودکمان هم شک می‌کنیم. بعد‌ها که کودکمان به سن نوجوانی رسید رفتار‌هایی از او می‌بینیم و تعجب می‌کنیم‌ که ما همه‌ سعی‌ و تلاشمان را‌ برای تربیت فرزندمان انجام داده‌ایم‌ و حالا چرا شاهد این رفتار‌ها از آنها هستیم‌ و نمی‌دانیم‌ که اشتباه های کوچک ما در کودکی فرزندمان‌، چه بازتابی در نوجوانی و بزرگسالی او دارد‌.

پس در کدام حوزه باید دخالت کرد؟
معمولا گفته می‌شود‌ در حوزه‌ای که به سلامتی کودک آسیب می‌رسد‌ والدین باید دخالت کنند‌ به‌ عنوان مثال‌ دست کودک در خیابان باید گرفته شود‌ اما در حوزه انتخاب‌های شخصی‌ باید به کودک‌ حق انتخاب‌ داد و اگر آزادی او را محدود کنیم‌ در نوع شدیدش کودک‌آزاری محسوب می‌شود.

پس لازم است‌قبل از هر بحثی تعریف شما را از تربیت فرزند بدانم. اصل تربیت این است که نباید فرزندم را به نقطه‌ معینی برسانم.‌ فرزند من انسانی است مستقل که مسیر زندگی را خودش باید تعیین کند. من به عنوان والد باید او را هدایت کنم و همراهش باشم‌ و یک‌سری اصولی راکه همیشه باید رعایت شود، در نظر بگیریم.

بعضی از این اصول در همه‌جای دنیا یک معنا دارد‌ مثل دروغ نگفتن؛ بعضی دیگر هم بومی اند و به فرهنگ هر شهری مربوط می‌شوند. مهم این است که جاده زندگی فرزند من نباید در کنترل من باشد که متاسفانه این موضوع رعایت نشده و کودک‌آزاری محسوب می‌شود و بسیاری از والدین، این کار را ناخودآگاه انجام می‌دهند.

آیا این نوع نگاه در دوره نوزادی هم وجود دارد؟
در نوزادی کمتر دیده می‌شود‌ اما بعضی از باور‌ها از گذشته‌ در فرهنگ ما وارد شده که نوعی کودک‌آزاری محسوب می‌شود. به‌طور مثال در گذشته‌ها گفته می‌شد اگر نوزادی بیش از اندازه گریه می‌کند‌ او را رها کنید‌ تا خودش ساکت شود‌ در صورتی که نوزاد را باید فورا در بغل بگیریم‌، نوازشش کنیم‌ و او را مورد توجه قرار دهیم‌.

در واقع باید براساس نیازهای فرزند عمل شود و نکته کلیدی و بسیار مهم این است که فرزندم بداند‌ من در هر شرایطی او را دوست دارم‌. متاسفانه دیده می‌شود که بعضی از والدین‌ مکرر این جمله را تکرار می‌کنند‌ که اگر این کار را انجام دهی دوستت ندارم‌ در صورتی که این جمله‌ باعث سلب امنیت از فرزندمان می شود.

در مقابل خطای کودک چه رفتاری باید داشت؟
اگر فرزندی خانه را آتش هم زد‌ باید به‌خاطر اشتباهش تنبیه شود اما بداند که پدر و مادر همیشه دوستش دارند.

اما گاهی دیده می‌شود‌ که به علل مختلف‌ و شرایط اجتماعی‌، میل به دوست‌داشتن فرزند‌ از طرف والدین کاسته شده‌‌ وبه نظر می‌رسد‌ که واقعیت تلخ‌ پنهانی وجود دارد.

متاسفانه در نسل‌ حاضر این رفتار‌ها دیده می‌شوند‌و این موضوع دیگر آگاهی نیست بلکه خود‌خواهی است. آنچه مهم است، هدف ما در زندگی است؛ ما می‌خواهیم‌ فرزندی شاد و موفق داشته باشیم پس باید پا در چارچوب منطق  بگذاریم و فشار غیر‌منطقی را از روی دوششان برداریم.

لطفا تعریفی از کودک‌آزاری ارایه دهید تا والدین ما این آگاهی را به‌ دست آورند که کودک‌آزارند یا نه.
این که کاری انجام دهم و نخست به جسم و روان  فرزندم، مستقیم و غیر‌مستقیم, آسیب برسانم‌. آنچه اکثرا مورد توجه نیست‌ بخش روان فرزند است.‌ دیگر اینکه‌ خلاف نیازهای فرزندم عمل کنم. تاکید من این است که نیاز فرزند‌ با خواسته فرزند متفاوت است‌. بسیاری از مواقع‌ خواسته‌های فرزند من‌ منطقی نیستند‌ و باید‌ با روش تربیتی درست‌ آن را برطرف کنم‌.

راهکار شما در این زمینه چیست؟
نخست آموزش؛ که یکی از راهکارهای آن خواندن کتاب است.‌ در کتاب «جامع تربیت کودک» مقدمه‌ای وجود دارد که بسیاری مفید است ‌و کتاب‌های دیگری که‌ در حوزه اعتماد به نفس‌ منتشر شده اند، ‌کمک خوبی به والدین می‌کنند.