این ، نتیجه بی توجهی ، نادانی یا بد اندیشی نیست ، بلکه نتیجه قابل پیش بینی طبیعت درمان غربی و غرور فرهنگی ایشان است که با تشخیص امراض نامشخص همراه شده است . برای مثال ، بتابلوکرز عموما برای وضعیتهای قلبی استفاده می شود و به طور فزاینده ای نیز می تواند به هنگام اضطراب ، باعث بیماری قند شود . اما تقریبا ً تشخیص تفاوت میان دارو هایی که باعث بیماری قند می شود و بیماری قند غیر ممکن است . زیرا امکان گسترش آن در افرادای که هرگز از بتابلوکرز استفاده نکرده اند ، غیر ممکن است ؛ بنابراین ، خیلی احتمال دارد که بیماران قندی واکنش دارویی معکوس را نشان دهند .
واکنش های مضر در زمینه درمان نه تنها غیر قابل پیش بینی ، بلکه غیر قابل اجتناب هم هست ؛ مصرف این دارو ها ، واکنشهای مضری را در بعضی زمانها نشان داده است . حتی واکنشهای مضری که پیش بینی شده باشند و باید تشخیص داده شوند ، بعید است که به طور صحیحی تشخیص داده شوند . امکان ترس پزشک از یک معالجه اشتباه وجود دارد ، و هیچ پزشکی نمی خواهد بپذیرد که درمانش باعث آسیب شده است . بنابراین او طبعاً توصیه دیگری برای مریض خواهد داشت. بررسی پروژه های طرح شده برای تعیین واکنشهای مضر دارویی ، عوارضی را کشف کرد که تا اندازه ای بالاتر از دانسته های اغلب پزشکان است . بایک بررسی واقعی در باره بیمارستانی در آمریکا روشن شد که شخص به خاطر استفاده از پاره ای دارو ها دچار پنج نوع بیماری شده است . هنگامی که ما دارو هایی را می گیریم ، نمی توانیم بدانیم که چه اثراتی خواهد داشت. ما امیدواریم که سودمند باشد اما ممکن است زیانبار باشد .؛ما امیدواریم که دارو ها موثر باشند اما متوجه نمی شویم تا از آنها مصرف کنیبم . ما دارو را با اعتمادی که ازپزشک داریم مصرف می کنیم ؛ امیدواریم که تجویز پزشک حقیقتاً ، تشخیص صحیحی بوده باشد و ما نمی خواهیم مانند افراد دردمند و بیمار باشیم . اعتماد ما مبتنی بر ایمانی است که به پزشکان و کنترلهای دولتی برروی داروهای موجود داریم . آیا چنین اعتمادی را شایسته می دانید ؟
متاسفانه ، با اعتماد به آگاهی پزشکان در باره واکنشهای دارو هاست که خود مان را در اختیار گروهی با آگاهی اندک قرار می دهیم . دوره های پزشکی ممکن است سالهای سخت و طولانی را در بر بگیرد اما در مدت تحصیلات ، زمان اندکی صرف شناخت و مطالعه دارو ها شده است . اخیراً تعدادی از مدارس پزشکی به هیچ وجه دارو شناسی را تدریس نمی کنند. حتی اکنون ، دارو شناسی ، تقریباً بخش ناچیزی از دوره های مدارس پزشکی را در بر می گیرد . دانشهایی که پزشکان ممکن است در دوره تحصیل فرا گرفته باشند اغلب در گذر زمان قدیمی شده است . محصولات جدید ، حتماً موثر تر ، بی خطر تر و یا حتی بیشتر مورد نیاز نیستند ، بلکه آمدن آنها به بازار ، نشانگر میزان هشدار دهنده دارو های ساخته شده ای هستند که سعی دارند سوابق منابع در دسترس خودشان را نگهدارند . بنابراین ، پزشکان ، در واقع از نظریه فهم بسیار محدودی بر خوردارند که ناشی از تکرار استفاده بیش از حد از دارو ها برای رسیدن به هدف درمانی است . آنها به مصرف دارو ها اعتماد دارند زیرا بیمارانشان آنها را مصرف کرده اند