اهمیتی ندارد که تا چه اندازه آیین نامه دارویی ممکن است خوب باشد ، به هر حال ، شخص زیر دست با باقیمانده دارو ها مشکل دارد . دارو ها بندرت قادرند مریض را درمان کنند ؛آنچه که آنها انجام می دهند کنترل نشانه های بیماری و دور کردن عامل بیماری است . شاید در بیش از90 درصد از معالجات ، مشاوره های مقدماتی برای وضعیتهایی هستند که درمان دارو – در آن وضعیت – نمی تواند نتایج حاصل از ارتباط های ناشایست ، فقر رژیم غذایی یا مسکن نامناسب و فقدان دانش یا آگاهی پاسخ مثبت بدهد. با وجود این ، هنوز اکثر آنهایی که با پزشک مشورت می کنند می خواهند دستورالعملی را برای فرآورده هایی دریافت کنند که بتواند احساس بهتری را در آنها ایجاد کند نه اینکه به طور حتم خوب شدن را برای آنها تامین کند .
تحقیق نشان داده است که تعیین عمده آنچه که پزشک تجویز می کند و یا او ابداً تجویز نمی کند، مربوط به وضعیت مریض نیست بلکه طرز تلقی خود پزشک است . نصیحتش احتمال ندارد که مبتنی تعصب و تنفر باشد . به عنوان یک پزشک در کجا به بررسیهای غیر ضروری ، اما مناسب دست می زنند و رک و پوست کنده به تجویز خطر ناکی دست می زنند و بیماران دچار رنج و عذاب هستند .
این وضعیت ، توسعه پیدا کرده است زیرا ما لبا اندیشه های نیومند یک گلوله سحر آمیز طرح ریزی شده ایم ، پال اهرلیچ یک شیمیدان آلمانی است که عقیده ای را حدوداً درهمین قرن ، توسعه داد . گلوله سحر آمیز اهر لیچ تصور قابل جستجو و کشتن انگلهاست بدون اینکه به هیچ وجه به بدن آزار برساند . اما گلوله سحر آمیز بر جستگی را پیشرفت می دهد . هیچ دارویی به این طریق عمل نمی کند ، تمام آنها زمینه و توانایی آسیب رسانی را دارند . با وجوداین ، هنوز پزشکان غربی به مداوای عملی ادامه می دهند به طوری که در سراسر درمان ، دارو ها شروع کاملی بودند .