Mind

از لحاظ جسمانی مغز یک دستگاه الکترو شیمیایی است که به طور ثابت اطلاعات را از منابع وسیع کسب و نشر می دهد . مغز هر چیزی را که در بدن جریان دارد ارزیابی می کند . مشکلات و تجربه ها با قسمت آگاه فکر ارتباط می یابد . وقتی که اهمیت آنها از جانب روند های انتخابی نیمه آگاه بررسی می شوند، آن انواع صافیهای ارزشمندی از اطلاعات است که بطور ثابت به وسیله عضو های حسی دریافت می شود. تمام این داده ها در قسمت تجربه روشن ارزیابی و تفسیر می شود ، آنچه که ما در واقع دریافت می کنیم یک تجربه قابل اداره است که فکر آن را خلق می کند .
این دستگاه بسیار پیچیده با تاثیر تنظیم کننده شیمیایی از نظر روحی متاثر می شود ؛ هر بخش از زندگی ما با توجه به فرد و جامعه عملی و تئوری است که سایر قسمتها را متاثر خواهد کرد . وقتی قسمتی از دستگاه تغییر کند ، روی سایر قسمتها تاثیر خواهد کرد بنابراین یک تغییر در بیو شیمیایی مغز می توان بر روی روش اثر گذارد و بالعکس و یک تغییر در الگو های فکری می تواند تاثیر های هورمونی را تغییر دهد یا بلعکس. وسعت تبلور یا تغییر ناخواسته زیاد می شود فیلسوفان، دانشمندان ، متصوفه ، شفاع دهندگان ، نویسندگان و موسیقی دانها هنوز شیفته نیروی باقوه ما برای محدودیتهای بی انتها و نا شتناخته آن هستند .
فکر به یکپارچگی و ثبات سطح بالایی نیاز دارد ؛ دستگاه باور های ما ، عملیات و تجربه ها باید کاملاً با عمل همسنگ باشند تا به طور کامل نتیجه منطقی را به دست آورند . در بعضی از حالتهای شخصیت ، تجربه ای لازم است تا بتواند از طریق مشاهدات ، پندار های بیهوده و الگوهای وحشت آور معمول جامعه را تشخیص دهد . بعضی اوقات بحران دائمی ، فشار ناراحت کننده ای را به وجود می آورد ، برای مثال یک شخص که با شکستهای پیاپی رو به روست ممکن است که احساس حقارت به او دست دهد ، حتی اگر شکست در نتیجه بد شانسی باشد ، نه از اشتباه شخصی ،؛ این دغدغه خاطر همان پیامد بحران دائمی است .
حالت ، فکر ، رفتار ، زیست شیمی با وضعیت متغیر های محیطی تطابق می یابند . در سطح زیست شیمی فعالیت کاری اعصاب ارتباط دارد که مغز به وجود آورنده آنست . این کار از طریق آزاد سازی مواد شیمیایی مخصوصی در پایانه های عصبی انجام می گیرد که انگیزه های الکتریکی را در اتصالهای عصبی بر قرار می کند . موجودیت این مواد شیمیایی ( انتقال دهندگان عصبی) با توجه به آنچه که با انگیزه های گذاری دستگاه مربوطه است ، نقش مهمی در تعیین آسودگی بازی می کند . برای مثال ، دستگاه خواب در ما تابع موادی است که سروتونین نام دارد . اگر سطح سروتونین به وسیله رژیم غذایی یا دارو ها بالا رور ما احساس خواب می کنیم . در صورتی که تا حدی پایین باشد ، به طوری که فرد دچار افسردگی شود با مشکلاتی در مورد خواب رو برو می شویم . فعالیت انتقال دهنده عصبی در دوره روز نوسان می یابد ، هر دستگاهی دارای دوره ای است که با نیاز های طبیعی ما متناسب است . سطح سروتونین به هنگام غروب به بالا رفته گرایش دارد و در امتداد شب و در هنگام خواب نیز به اندازه کافی است ، قطع آن در زمان بیداری است . به طور مشابه ، دستگاههای مربوطه به فعالیت همکاری عضلانی و سایر جنبه ها از روزی به روز دیگر در زندگی بر حسب تغییر مورد نیاز نوسان خواهند داشت .
ما نمی دانستیم چه تعدادی از دستگاهای مختلف در این مورد یافت می شوند و چندان اطلاعی درباره راهی که آنها تداخل می یابند نداشتیم ، اما حالا به اندازه کافی در مورد آن اطلاع داریم که ما می توانیم روی حالت احساس و وظیفه کاری با تغییر زیست شیمیایی مغز نفوذ کنیم . تعدادی از داروها که دانش جدید برای درمان و کنترل نفوذ شیمیایی مغز در رفتار به کار می برد ، در این بخش توضیح داده شده اند .