شبکه های مجازی چه تاثیرات منفی می توانند بر اعتماد به نفس فرزندانمان بگذارند؟و چه میزان می توانند بر روحیه و اراده اطفال تاثیرات منفی بگذارند؟
اکنون کمتر خانواده گلستانی را میبینید که در منزل تلفن همراه یا تبلت نداشته باشند و البته فرق هم نمیکند در شهر باشند یا روستا؛ یعنی اکثر آنها به شبکههای اجتماعی متصل و از طریق آن با هم در ارتباط هستند.
وقتی فرزند شما همه چیزش رسانه اجتماعی میشود، این ذوقزدگی و کنجکاوی حتی باعث برخی رفتارهای نادرست میشود، شما به عنوان والدین باید چه واکنشی نسبت به رفتارهای وی داشته باشید.
به نظر میرسد این مشکل اکثر والدین گلستانی و چه بسا دغدغه والدین این سرزمین باشد که چه رفتاری در مقابل شکافی که به واسطه رسانههای اجتماعی بین آنان و نسل امروز در حال شکلگیری است، از خود بروز دهند.
اکنون این رسانههای اجتماعی هستند که فرمان میدهند و بسیاری از مطالب درست و نادرست را به فرزندان ما انتقال میدهند؛ در این بین این سوال مطرح است که چگونه میتوان خواستههای تربیتی والدین را در شرایطی که وی را انواع اطلاعات منفی و مثبت احاطه کرده به خورد آنان داد، کار، کار بسیار دشواری است و مسیر هم مسیری ناهموار.
این موضوع که ابتدا باید فرهنگ یک تکنولوژی وارداتی به جامعه تزریق شود و سپس از آن ابزار سود برد، موضوعی است که بارها در مقاطع مختلف از سوی بسیاری از صاحبنظران و اهالی سیاست بیان شده اما در واقع این چنین اتفاقی کمتر روی داده و متولیان امر بیشتر منتظر میمانند تا جامعه خودش مسیرش را پیدا کند.
* گسترش رسانههای مجازی اعتماد به نفس والدین را کاهش داده است
پدران و مادران به دلیل تأثیر روزافزون رسانههای ارتباط جمعی بیش از پیش، حس اعتماد به نفس خود را در تربیت کودکان از دست داده و تصور میکنند که قادر به اعمال تربیت فرزندان خود نبوده و نمیتوانند پاسخگوی نیازهای فکری و جسمی آنان باشند.
نتیجهی قهری این بیاعتمادی به خود و این احساس ناتوانی، نه تنها باعث بیتفاوتی آنان نسبت به تأثیر رسانهها، بلکه باعث شده که به کارشناسان و متخصصانی روی آوردند که مدعی هستند، بهتر از آنان می دانند خیر و صلاح کودکانشان در کجا است.
بدیهی است، با رشد این دخالتها، حریم امنیت، عاطفه، پیوندهای روحی و روانی و روابط زیبای سنتی خانوادهها دچار چالش شده و از استحکام پیوند ارتباطی والدین و فرزند کاسته میشود.
اینترنت به دلیل دارا بودن خصایصی همچون ناشناختگی و شکلدهی ارتباطات در اجتماعات دور از واقعیت، فرصت شگرفی را برای دستکاری و تجربه هویت در اختیار کاربران قرار میدهد که وجود این ویژگی میتواند باعث تشویق کاربران به تأکید، تغییر یا پنهانسازی برخی از ویژگیهای ظاهری، رهاسازی آنها از احساس محدودیتها برای افشای ابعاد معینی از خود و در نتیجه جداسازی زندگی واقعی از زندگی در فضای مجازی را فراهم سازد.
یک مدرس علوم اجتماعی در گرگان میگوید: وقتی کودک خود را آزادانه در چنین فضایی عاری ازقانون و امر ونهیها میبیند، تصور میکند که در زندگی معمولی خود هم میتواند ناقض قوانین جامعه باشد و این برای او بیمسئولیتی در تمام عرصههای زندگی به بار میآورد.
سید قربان حسینی به خبرنگار فارس بیان میکند: بیقیدی و فقدان پاسخگویی کودک در مقابل بیقانونی در فضای مجازی باعث میشود، تا وی در زندگی واقعی خود نیز چنین مسیری را در پیش بگیرد و اگر در مقابل اشتباهاتش بایستند، برای وی قابل تحمل نیست و در ارتباط خود با جامعه دچار خلل و مشکل میشود.
وی خاطرنشان میکند: بهتر است خانوادههای گلستانی برای استفاده کودکان خود از اینترنت، میزان زمان مشخصی را در نظر بگیرند، سپس تا جایی که امکان دارد خودشان به عنوان راهنما یا همبازی در کنار کودکان به شکل غیرمستقیم نظارت داشته باشند و همچنین کودکان خود را با سایتهای خوب و مفید آشنا کنند.
حسینی با اشاره به آسیبهای جدی رسانههای اجتماعی بر تربیت فرزندان اذعان میکند: کمرنگ شدن نقش خانوادهها در تربیت فرزندان یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی است که ورود شبکههای اجتماعی نظیر وایبر، تلگرام و غیره در آن تاثیرگذار بوده است.
وی ادامه میدهد: استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی به موضوعی مهم برای جامعه و خانوادهها مبدل شده و با توجه به فراگیر شدن آن، کیفیت بهرهبرداری از این شبکهها از اهمیت خاصی برخوردار است.
* خانوادهها باید با کارکرد رسانههای اجتماعی آشنا شوند
به گفته این محقق علوم اجتماعی، شبکههای اجتماعی و فضاهای مجازی علاوه بر ویژگیها و کارکردهای مثبتی که دارند، دارای آسیبها و مضراتی هستند که آشنایی افراد با این کارکردها و نتایج آن میتواند به دوام و استحکام روابط خانوادگی و زندگی اجتماعی کمک کند.
حسینی اضافه میکند: اکنون این وسایل نوین ارتباطی، با دارا بودن شبکههای اجتماعی مجازی وارد زندگی ما شدهاند و به آسانی نمیشود، نقش و تأثیر آنها را در روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی حذف و یا نادیده گرفت، بنابراین باید برای این رسانه اجتماعی هدف و برنامه داشت.
وی تصریح کرد: اکثر نوجوانان و جوانان ما به سهولت و بدون هیچگونه کنترل و نظارتی، از سوی والدین و خانوادهها وارد این شبکههای اجتماعی میشوند، و ساعات زیادی را با افرادی که اصلاً شناختی از آنها ندارند و از نظر فرهنگی، اعتقادی و ارزشی با آنها سنخیتی ندارند، ارتباط برقرار میکنند، یعنی اوقات خود را با کسانی میگذرانند که هویت آنها را نمیشناسند و به سهولت به آنان اعتماد میکنند که همین موضوع زمینهساز رفتارهای ساختارشکنانه و ناهنجاری اجتماعی است.
حسینی عنوان میکند: در این شبکههای اجتماعی هویت افراد ناپیدا است و هر فردی میتواند خود را به جای دیگری معرفی کند که همین مسئله آسیب بسیار مهمی است که بسیاری از نوجوانان و جوانان را دچار مشکلات روحی، روانی، خانوادگی و تربیتی و وضعیت تحصیلی و آموزشی آنها را دچار اختلال کرده است.
وی متذکر میشود: ادامه این روند میتواند تهدیدی جدی برای سلامت و قوام پایههای مستحکم خانواده باشد.
این صاحبنظر علوم اجتماعی معتقد است، سرد شدن روابط خانوادگی، کمرنگ شدن نقش خانوادهها در تربیت فرزندان، افزایش طلاق، کلاهبرداریهای اقتصادی و مالی، سوء استفادههای جنسی، افزایش تضادها و اختلافات خانوادگی، تضعیف ارزشهای دینی و اخلاقی، کم شدن ارتباطات کلامی بین اعضای خانواده، افت تحصیلی دانشآموزان و دانشجویان را برخی از آسیبها و پیامدهای منفی و ناگوار استفاده نادرست از شبکههای اجتماعی مجازی برشمرد.
حسینی تأکید میکند: افزایش آگاهی و شناخت نوجوانان و جوانان با کارکرد رسانههای اجتماعی، برگزاری کلاسهای آموزش خانواده، برپایی کارگاههای آموزشی و نشستهای علمی و تخصصی برای دانشآموزان و دانشجویان، نظارت صحیح و اصولی والدین بر رفتار فرزندان، ارائه آموزشهای کاربردی و عملی توسط رسانههای جمعی، ارتقا سواد رسانهای و ارتباطی افراد جامعه و تقویت مبانی دینی و اعتقادی و اخلاقی جوانان و خانوادهها از راهکارهای پیشرو برای مقابله و کاهش آسیبها و تهدیدات ناشی از استفاده نامطلوب از شبکههای مجازی اجتماعی است.
مشرق