راه و روش برخورد با همسر بی فکر و همسر بی مسئولیت چیست و چگونه می توان این مشکل را در زندگی زناشویی برطرف کرد!
خوشخویی، مهربانی، صداقت، گذشت و فداکاری و… همگی از صفات مثبتی است که زندگی را شیرینتر میکنند، اما مسئولیتپذیری مولفهای ضروری و لازم برای ادامه زندگی مشترک و تحکیم آن محسوب میشود. قدیمیها اصطلاح «مرد زندگی و زن زندگی بودن» را برای معرفی افراد مسئولیتپذیری به کار میبردند که بسیار متعهد به زندگی بوده و از برعهده گرفتن بار زندگی و خانواده واهمهای نداشته و از هیچ تلاشی برای آسایش و رفاه و ترقی خود، همسر و فرزندانشان دریغ نمیکردند. متاسفانه از قدیمالایام بوده و هماکنون نیز هستند زنان و مردان بیمسئولیتی که با بیتعهدی به خود و همسرشان باعث به هم ریختگی تعادل زندگی مشترک میشوند و بر روابط صمیمانه و عاطفی خود با همسرشان آسیبهای جدی و گاه جبران ناپذیر وارد میکنند. اما به راستی چرا برخی از زن و شوهرها بیمسئولیتند؟!
سوءتفاهم در معنای ازدواج
1 ـ به گزارش سلامت نیوز،نسرین صفری -مشاور خانواده در چاردیواری ضمیمه روزنامه جام جم نوشت: فکر میکردم بعد از ازدواج میتوانم راحت و آسوده شوم، اما کاش هیچ وقت ازدواج نمیکردم. از فردای روز عروسیمان روز خوش ندیدهام، قسط خانه و مشکلات مالی از یک طرف، هماهنگ شدن با این همسر بدقلق و بداخلاق هم از یک طرف؛ همیشه در حال دستور دادن است و من هم در حال سرپیچی و ساز مخالف زدن! آیا ازدواج دری به سوی مسئولیت است یا پنجرهای که چشماندازی به آرزوها دارد؟!
بسیاری از افراد نهتنها معیارهای ازدواج بسیار سطحی دارند، بلکه پیش از ازدواج به عمق مسئولیت در زندگی زناشویی پی نبرده و جالبتر آن که در زندگی زناشویی نیز دنبال آرزوهای بر باد رفته هستند، گویی ازدواج مجوز رهایی آنان بوده، نه شروع مسئولیت سنگین. متاسفانه برخی افراد متاهل، من سالاری و فردیت داشتن که از ویژگیهای دوران مجردی است، هنوز از یادشان نرفته و در وضعیت تاهل نیز گمان میکنند، میتوانند چون سابق باشند و رفتار کنند، در حالی که تاهل یعنی ما شدن، خانواده سالاری، گذشت و فداکاری.
نداشتن بلوغ فکری
2ـ انجام تمامی امور خانه از خرید کردن تا پرداخت قسط و قبوض خانه به عهده من است، اگر قرار باشد کارها را به او بسپارم مطمئنا بعد از هزار بار پشت گوش انداختن، آخرش هم نصف نیمه انجام میشود. اگر وسیلهای ماهها در خانه خراب باشد و انجام آن بر عهده مرد خانه باشد، انجام نمیدهد، اصلا برایش اهمیتی ندارد. امروز تصمیم به کاری میگیرد، اما فردا بیدلیل یا با بهانهتراشی از انجام آن کار امتناع میکند و… .
بسیاری از همسران با این مشکل مواجهند و ریشه آن نداشتن بلوغ فکری و روانی برای ازدواج در برخی از زنان و مردان است. مسئولیتپذیری یکی از مهمترین شاخصههای اصلی بلوغ فکری و عقلی است و فردی که به این بلوغ نرسیده باشد، باید دنبال کسب مهارت مسئولیتپذیری باشد تا بتواند ازدواج موفق و شادی داشته باشد.
بیمسئولیتی مالی
3 ـ همسرم همیشه کیف پول و کلید خودرویش را گم و قرارهای ملاقاتش را فراموش میکند، مدام به خرید میرود و تلویزیون نگاه میکند و میخورد. به تمامی فامیل و اهل محل مقروض است، حساب بانکی و اعتبارش نیز اسفناک است، بدهیهایش را بموقع پرداخت نمیکند، وقتی هم معترض میشوم، میگوید: «چقدر سخت میگیری، آدم باید در لحظه زندگی کند، بیخیال شو، راحت باش!»
مسئولیتناپذیری مالی و اقتصادی، قابل اعتماد نبودن، نداشتن هدف و بیانگیزگی نشانگر ناپختگی و نداشتن بلوغ شخصیتی در فرد است. اشخاص نابالغ، افرادی هستند که همگام با افزایش سنشان بزرگ نشدهاند. مردان و زنانی که این ضعف را دارند، شخصیتشان «بالغ» آلوده به «کودکی» است که از رفتارهای مسئولانه و سنجیده طفره میروند و حرکت بر مدار هیجان کودکی، برایشان بیش از حرکت بر مدار عقل و منطق بالغشان جذابتر و دلخواهتر است، اینان معمولا شرایطی را فراهم میآورند که در آن همسرشان نقش والد را برایشان ایفا کند، به بیان دیگر، آنان به عنوان یک کودک همیشه منتظر ناجی هستند که از راه برسد و کارهایشان را انجام دهد.
وابستگی افراطی، بیخیالی همیشگی
4 ـ همسرم مردی 35 ساله با تحصیلات عالی و موقعیت اجتماعی بالاست، اما برای من و خانوادهاش کودکی بیش نیست، او بزرگ نشده و هنوز در حال و هوای کودکی است. پدرش بسیار حمایتگر است و در همه حال سایه تسلط او بر زندگیام را میبینم، بعد از سه سال زندگی، هنوز هم پدرشوهرم خرج زندگی ما را برعهده دارد و بر تمامی خرجها و کارهای زندگیمان واقف است و هر آنچه بخواهم باید به او بگویم و جالب است بدانید وقتی بیمار میشوم او به جای پسرش مرا به دکتر میبرد و… . همسرم مرد بیمسئولیتی است و انگار حاضر نیست بپذیرد که مرد زندگی من اوست نه پدرش!
برخی افراد هرچند از لحاظ سنی بزرگ هستند، اما همچنان در حال و هوای کودکی خود قرار دارند و از پذیرش هر گونه مسئولیتی امتناع میکنند. اینان در خانوادههای حمایتگر بزرگ شدهاند و آنقدر وابسته و همیشه در ناز و نعمت بودهاند که هیچ گاه گمان نمیکنند دیگر دختر و پسر کوچولوی دیروز نیستند و باید مستقل و خودکفا باشند. گویی فراموش میکنند نقش جدیدی به نام همسری به خود گرفتهاند و باید مطابق با آن ایفای نقش کنند.
وقتی بیمسئولیتی الگوبرداری میشود
5 ـ همسرم مثل پدرش به جای این که دنبال یک لقمه نان و آب باشد، از صبح تا شب پای تلویزیون است یا این که وقتش را با دوستانش در پارک سپری میکند، تمام مخارج خانه از اجاره خانه گرفته تا هزینه خورد و خوراک و پوشاک و حتی شهریه تحصیل فرزندانم بر دوش من است!
این دسته از افراد عموما خصلت بیمسئولیتی را از محیط خانواده و در ارتباط مستقیم با آموزشهای پدر و مادر، برادر، خاله، عمو، دایی، عمه و… کسب کردهاند یا در برههای از زندگی از طریق ارتباط با افراد بیمسئولیت یاد گرفتهاند که اگر بیمسئولیت باشند، پاداش بهتری دریافت میکنند و زندگی راحتتر و بیدغدغهای خواهند داشت و از آنجا که اطرافیان نیز به مرور زمان چنین فردی را با تمام اهمالکاریهایش میپذیرند و دیگر از او انتظار انجام هیچ کاری را ندارند، خصیصه بیمسئولیتی در وجود فرد بیمسئولیت تشدید میشود و در نتیجه فرد بیمسئولیت در دنیای امنی که برای خود میسازد احساس رضایت و خشنودی میکند، زیرا هیچ کس توقعی از او برای انجام هیچ کاری ندارد و او میتواند با فراغ خاطر به نیازها و خواستههای خویش رسیدگی کند، از این رو رفته رفته بیمسئولیتی وی به خصلتهایی نظیر «متوقع بودن»، «خودخواهی»، «منفعتطلبی»، «لجبازی» و «زیادهخواهی» در جهت تحقق خواستههای شخصیاش منجر میشود.
دختران ولخرج
6 ـ من خانه پدرم دست به سیاه و سفید نمیزدم، از پدرم خرجی میگرفتم، یک بار هم نمیگفت با پولت چه کردی و چه خریدی، اما از وقتی زن تو شدم همش دارم حساب پس میدهم، بابا من زنی نیستم که سرم همیشه به کار خانه باشد و شش دانگ حواسم به جیب و حساب بانکی شما!
تربیت نشدهاند و یاد نگرفتهاند که زنان نیز به اندازه مردان باید مسئولیتپذیر باشند. تاثیرگذاری زن بر مرد بیشتر است تا جایی که میتواند دوباره مرد را بسازد. زن خوب، فرمانبر و پارسا، کند مرد درویش را پادشاه! متاسفانه بسیاری از والدین در تربیت دخترانشان کوتاهی کردهاند و آنان را با مسئولیت و مسئولیتپذیری در زندگی آگاه نکردهاند. دختران سنگ زیرین آسیاب هستند و مسئولیتپذیر بودنشان برای یک زندگی مستقل و پیشرفت آن بسیار مهم است.
مردان متوقع
7 ـ شوهرم میگوید: «من فوق لیسانس هستم، باید یک کار درست و حسابی به من پیشنهاد شود، من که نمیتوانم مثل دیپلمها مشغول به هر کاری شوم، صبر داشته باش پایان شب سیاه، سپید است»؛ دلم نمیسوخت اگر سراغ کاری میرفت و این حرف را میزد!
تربیتهای غلط خانوادگی همیشه دردسرساز بوده است؛ محبتهای زیادی و بیجا یا سختگیریهای افراطی و لطمات متعاقب آن، ظلم نابخشودنی والدین به فرزندان است که باعث میشود آنان تحمل «نه» شنیدن نداشته باشند و برای رسیدن به اهدافشان تلاش نکنند و منتظر باشند هدف به سمتشان بیاید. برخی مردان به واسطه همان تربیتهای غلط دیروز والدینشان، آمادگی رویارویی با مشکلات را ندارند، مثل بچهها پا به زمین میزنند و رفتارهای کودکانه و کاملا سطحی انجام میدهند، این در حالی است که اگر پسری را مسئولیتپذیر نکنیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم به آسودگی پا به دنیای مردانگی بگذارد.
اشتغال زنان و بیمسئولیتی مردان
8 ـ نمیدانم شوهرم باید نانآور خانه باشد یا من؟! همسرم مرد تنبل و مسئولیتناپذیری است، مجبورم هم بیرون از خانه کار کنم و هم داخل خانه. همسرم درآمد اندکی دارد و من هم کمک حال او هستم ولی این دلیل نمیشود که همیشه هر جا که کم میآورد بخواهد از پسانداز من کسر مالیاش را جبران کند، مجبورم هزینههای جاری خودم را شخصا تامین کنم، مثلا هزینه آرایشگاه، کیف، کفش، لباس، تهیه هدایای اقوام و… را باید از درآمد خودم پرداخت کنم. هیچ وقت هم در خانه کمک حالم نیست و فقط کافی است تقاضایی از او داشته باشم، آنقدر امروز و فردا میکند که آخر سر مجبور میشوم یا از خواستهام بگذرم یا آن که خودم برای برطرف کردن آن کاری انجام دهم.
اشتغال زنان یکی از دلایل بیمسئولیتی مردان است، گاهی مردان مسئولیت گریز اشتغال زن را حقی میدانند که آنان به همسرشان عطا کردهاند و به واسطه همین رخصت اشتغال، دستاویزی برای آنها میشود تا به این طریق در انجام وظیفه از خود سلب مسئولیت کنند. حال آن که شاغل بودن زن کمکی برای گرداندن چرخ اقتصاد خانواده است، اما از مسئولیت اداره زندگی مرد کم نمیکند.
وقتی برای فناوری مرزی نیست
9 ـ همسرم قدر پولی را که درمیآورم، نمیداند از صبح تا شب پای اینترنت است و گپ و گفتوگو با دوستان دنیای مجازیاش، وقتی معترض میشوم میگوید حالا چیزی شده، مثلا گذاشتن دو تا ظرف در ماشین ظرفشویی یا انداختن دو تکه لباس تو ماشین لباسشویی اینقدر سخت است که روزگار مرا سیاه میکنی! غذا دلت میخواهد؟! چرا منت مرا میکشی، این همه غذاهای آماده! سرراهت آنچه را دوست داری بخر و بخور و این همه غر نزن؟!
فناوریهای نوین اگر چه راحتی آورده است، اما به همان اندازه هم باعث رنج و عذاب ما شده است. امروزه همه ما به نوعی در برابر موجی از تکنولوژی و آزادیهای وابسته به آن غوطهوریم. آزادیهای زیاد، احساس مسئولیت را کم کرده است، تمامی خواستهها در زمانی کوتاه و با کوچکترین زحمت فراهم میشود و این دلیلی محکم برای بیرغبتی به تلاش زیاد است و قطعا وقتی نیاز به تلاش کمتر شود احساس مسئولیت نیز کاهش مییابد.
بیمسئولیتهای مدرن!
10 ـ به من ربطی ندارد، میخواستی ازدواج نکنی، مگر نمیدانستی ازدواج دردسر دارد، اگه توانایی نگه داشتن زن نداشتی، چرا آمدی خواستگاری؟ من خدمتکار خانه تو نیستم، غذای گرم میخواهی، لباس اتو کشیده میخواهی، خانه تر و تمیز میخواهی، یک خدمتکار بگیر! تو همسرت را با خدمتکار اشتباه گرفتی، کمی سر کیسه پولهایت را شل کن، خدمتکار هم پیدا میشود، پول هم نداری به من ربطی ندارد!
به واسطه تغییر سبکهای زندگی، بسیاری از زوجین به طور کاملا مقلدانه و کورکورانه از اصول و مراتبی در زندگی پیروی میکنند که گاه با شرایط آنان مطابقت ندارد و به بروز مشکلات عدیدهای منجر میشود. برخی از افراد بدون تفکر و تامل و صرفا از سر هیجان، چشم بر حقایق موجود میبندند و شرایطی را مطالبه میکنند که بیشتر در جهت رفع مسئولیت زندگی از آنان و تحمیل مسئولیتهای سنگین قراردادی و تعریف نشده بر دوش زوج دیگر میشود.
ناآشنایی با وظایف
11 ـ همسرم مسئولیتپذیری ندارد، نسبت به خانه و خانواده بیاهمیت است؛ صبحها تا دیروقت خواب است و بعد از آن هم مشغول ورزش و دیدار با دوستان و آشنایان. وقتی به خانه میآیم نه شامی حاضر است نه دلی منتظرم. همه جا به هم ریخته است، ظرفهای شب گذشته در سینک ظرفشویی مانده و خشک شده، لباسهایم که بارها به او گفته بودم اتو شود هنوز روی بند است، تکالیف مدرسه دخترم ناتمام است و… همیشه هراس دارم اگر مهمانی سرزده به خانه ما بیاید چه کنم؟!
همسری که نسبت به وظایف خود ناآگاه باشد قطعا نسبت به خویشتن خویش هم جهالت دارد، چه بسا هرگز نمیتوان از کسی که در قبال خود احساس مسئولیت نمیکند، انتظار داشت در برابر دیگری احساس مسئولیت داشته باشد، کار از بیخ و بن اشکال دارد همواره باید به دنبال مرهم اساسی بود.
امان از تنبلی که تنبلی میآورد
برخی از افراد تنبل بار آمدهاند و تنبلی را دوست دارند. برخی درباره مسئولیتهای زندگی شخصی و اجتماعی خود هیچ اطلاعی ندارند و گویی هم نمیخواهند باخبر شوند. تا ازدواج نکردهاند در خانه پدری شلختهاند و به هم ریخته، مسئولیتی قبول نمیکنند و همیشه کارهایشان را به گردن دیگر اعضای خانواده میاندازند و تا ازدواج هم میکنند که دیگر هیچ نگو، تنبلیشان چنان شدتی میگیرد که آن سرش ناپیدا. با گفتن یک جمله، خودشان را خلاص میکنند: «من شرایط پذیرش انجام این کار را ندارم»، «زندگی همین است، تو سختگیری میکنی» تو مدام مرا مواخذه میکنی، آره من دوست دارم از زیر کار در بروم، حالا چی میگی؟!»، «وظیفه توست، من چرا انجام دهم» و… .
راهکارهایی برای مواجهه با بیمسئولیتی همسر
برخی از افراد بیمسئولیتی همسرشان را میپذیرند و برای جبران آن خودشان دست به کار میشوند، این روش اگر چه در ظاهر مفید است، اما در باطن بسیار ناکارآمد است و شرایط را بهتر نمیکند که هیچ، بلکه بحرانی میسازد.
عدهای دیگر، در زندگی با همسر بیمسئولیت، احساس شکست میکنند و به راهی جز طلاق و جدایی نمیاندیشند که این روش نیز اشتباه است.
دسته سوم افرادی هستند که بیمسئولیتی همسرشان را نمیپذیرند، اما شدیدا معتقدند عیب از همسرشان است و باید به دنبال راهحلی باشند که همسر بیمسئولیت را تادیب و اصلاح کنند! این افراد معمولا همسرشان را تحقیر و سرزنش میکنند یا با استفاده از حربه بیتوجهی و بیاحترامی، درصدد تنبیه وی برآمده و برای حصول خواستههای بجا یا نابجای خود حرکت میکنند، این روش نیز هرگز سازنده نیست.
اما دسته چهارم کسانی هستند که بیمسئولیتی همسرشان را نمیپذیرند، اما تلاش میکنند اشتباهات خویش را که به تشدید حس بیمسئولیتی در همسرشان منجر شده، شناسایی و با اصلاح آنها، به طور غیرمستقیم همسرشان را دعوت به پذیرش مسئولیت در زندگی کنند که این رویکرد روشی مناسب است. در برخورد با همسر بیمسئولیت، هیچ گاه به دنبال تغییر او نباشید بلکه این سوال را از خود بپرسید که من باید چه تغییری بکنم تا همسرم نیز تغییر کند.
لجبازی نکنید
بیمسئولیتی همسرتان را با بیمسئولیتی کردن پاسخ ندهید. این کار معنایی جز لجبازی کردن ندارد، بپذیرید با لجبازی کردن کاری از پیش نخواهید برد؛ اوضاع وخیمتر میشود که بهتر نمیشود تا آنجا که ممکن است بازگشت به شرایط قبل نیز امری محال شود.
به جای قهر کردن یا مقابله به مثل کردن به دنبال یافتن راهکاری برای حل مشکلاتتان باشید. یادتان باشد شما هرگز نمیتوانید در فضای مملو از انتقاد، سرزنش و تحقیر، تغییری در دیگری ایجاد کنید.
حمایت افراطی ممنوع
بسیاری از زوجین درگیر با این مساله، کاملا ناآگاهانه و ناخواسته بر مسئولیتناپذیری همسرشان دامن میزنند و گاه به طور مستقیم و گاه غیرمستقیم آن را تقویت میکنند. همسران بیخبر، بدون شناخت و آگاهی از ویژگیهای افراد بیمسئولیت، بسرعت وارد عمل میشوند و برای رفع مشکل یا به خود متکی میشوند یا از دیگر اعضای خانواده خود یا همسرشان طلب مساعدت میکنند، غافل از آن که این کار باعث میشود تمام مسئولیت زندگی مشترک بر دوش یکی از زوجین سنگینی کند یا آن که بر عهده کسی بیفتد که قرار است برای جبران کاستیهای همسر بیمسئولیت، نقش فعالی داشته باشد و ایفای نقش کند. مثلا پدری برای حمایت از فرزند خود در مقابل فرد بیمسئولیت، اقدام به حمایتهای مالی و اقتصادی فراوان میکند یا مادری برای جبران بیمسئولیتهای فرزندش، عهدهدار انجام تمامی وظایف منزل میشود و… .
برای مواجهه با این مساله توصیه میکنیم خود و خانوادهتان را به قطع فرآیند حمایتگری دعوت کنید، چهبسا تقبل مسئولیت فرد بیمسئولیت از جانب همسر یا فرد حمایتگر، باعث سلب مسئولیت بیشتر از وی شده و او را بر این موضع مصمم میکند. حمایتهای افراطی از فرد بیمسئولیت، اگرچه برای حل موقت و ظاهری مشکل موثر است، اما در طولانی مدت بسیار مضر و آسیبزاست و بر چرخه بیمسئولیتی او دامن میزند و در نهایت نیز به حس فریب خوردگی، خشم، یاس و ناامیدی در شما منجر خواهد شد.
او را برای انجام وظایفش ترغیب کنید
برای مسئولیتپذیر کردن همسرتان چقدر تلاش کردهاید و همسرتان نیز چقدر برای تغییر خود تلاش کرده است؟ چقدر برای تغییر همسرتان سرسختی نشان دادهاید؟ آیا همسرتان نسبت به قبل تغییری کرده است؟ مسئولیتپذیر شده یا آن که مثل قبل رفتار میکند؟ و… .
قطعا این انتظار غیرواقعبینانه است که ره صد ساله را یکشبه پیش بروید و بتوانید همسر بیمسئولیتتان را به یکباره مسئولیتپذیر کنید، اما این کار، امری محال نیست بلکه نیازمند زمان است و صبر بسیار شما.
مصرانه و با قاطعیت بسیار، اما با صمیمیت و محبت، همسرتان را به انجام وظایفش ترغیب کرده و انجام مسئولیتهایش را تقاضا کنید. برای تقویت این صفت در همسرتان بهتر است از اهداف کوچک و قابل دسترس شروع کنید، انتخاب اهداف بزرگ ممکن است همسرتان را از ادامه انجام کار، دلسرد و مایوس کند. مثلا برای متقاعد کردن شوهر بیمسئولیتی که در تامین نیازهای مادی خانواده دچار مشکل است، میتوانید از خریدهای ارزانقیمت، اما در عین حال ضروری شروع کنید. صبور و بردبار باشید و به طور کاملا محترمانه و بدون پرخاشگری و عصبانیت روی تقاضاهایتان اصرار و پافشاری کنید.
از سوی دیگر، ایدهآلگرا نباشید و گمان نکنید صددرصد تقاضاهای شما باید برآورده شود بلکه انتظار اجابت 50 درصدی داشته باشید که این خود موفقیت بزرگی در برابر فرد بیمسئولیت به شمار میآید، اما اگر به هر دلیلی با وجود تلاش همسرتان، به هدف مطلوب نرسیدید و موفقیتی که پیشبینی کرده بودید، به دست نیاوردید، هرگز همسرتان را سرزنش و تحقیر نکنید. اگر میخواهید مسئولیتپذیری همسرتان پس از این ماجرا نیز ادامه داشته باشد، بهتر است اشکالات کار را با زبانی صمیمانه برایش بازگو کنید و او را برای مراحل سختتر زندگی آماده کنید و از همه مهمتر آن که به سبب تلاشهایی که تا به حال انجام داده از او تشکر و قدردانی کنید.
همسرتان را با پیامدهای بیمسئولیتی آشنا کنید
گاهی شناخت نداشتن و مواجه نشدن با عواقب بیمسئولیتی باعث میشود همسرتان از انجام وظایفش امتناع کند؛ رویارویی با نتایج رفتار، یکی از مفیدترین روشهای مقابله با این وضعیت است. مثلا اگر قرار است مهمانی به منزلتان بیاید، اما برای پذیرایی ظرف تمیزی ندارید، هرگز حتی برای حفظ آبرویتان هم شده، دست به کار نشوید و ظرفها را نشویید، اجازه بدهید همسرتان استرس و نگرانی این رفتارش را تحمل کرده و نتیجه اهمالکاریاش را ببیند یا اگر همسرتان به اندازهای که باید و شاید برای خرید مایحتاج خانه هزینه نمیکند یا از خرید برخی اقلام خودداری میکند بهتر است با او نیز چنین کنید؛ مثلا اگر گوشت نخریده، برای مدتی، گوشت را از وعدههای غذاییتان حذف و به یک غذای ساده اکتفا کنید. بالاخره زمانی میرسد که او بپرسد چرا غذای گوشتی نمیپزی؟ آن وقت شما فقط پاسخ دهید: «گوشت در فریزر نداریم!»
از برچسب زدن حذر کنید
استفاده از عباراتی چون «تو اصلا وظیفهشناس نیستی»، «همیشه از زیر بار مسئولیت فرار میکنی»، «بخور و بخواب عادت توست» و… گرهی از مشکلات شما باز نمیکند، بلکه کاربرد مکرر همین عبارات به اصطلاح تادیبکننده و مواخذهگر باعث میشود همسرتان بیش از پیش در نقش خود فرو رود و به خود بقبولاند که فرد بیمسئولیتی است و در قبال وظایف محول شده چارهای جز احساس عجز و ناتوانی ندارد.
اگر احساس میکنید، نتوانستهاید با حرفهای خود مسئولیتپذیری همسرتان را ارتقا دهید، بهتر است در جوی دوستانه تعریف روشنی از مسئولیتپذیری او برایش ارائه دهید و کاملا توضیح دهید که انتظار شما از یک همسر مسئولیتپذیر چیست و برای تحقق آنچه باید انجام دهد. البته با انصاف باشید و انتظاراتتان را تعدیل کنید.
جابهجایی نقشها هرگز!
معمولا زوجین هنگام مواجهه با مشکل بیمسئولیتی همسر، سریعا وارد عمل میشوند و برای رویارویی یا کاهش تنشهای زندگی، خود نقش همسر اغفالگر و بیمسئولیت را برعهده میگیرند، این در حالی است که روانشناسان معتقدند جابهجایی نقشهای زن و مرد در زندگی چندان به صلاح نیست و عاملی مهم برای ایجاد تنش و اختلاف است بویژه اگر با ارتقای «ظرفیت روحی» یکی از زوجین منافات داشته باشد. پذیرش مسئولیت نقش جنس مخالف به دلیل بیمسئولیتی همسر، هیچ گاه به معنای کمک حمایتگرانه از شریک زندگی نیست، زمانی که زن نقش شوهر بیمسئولیت خود را به عهده میگیرد و برای کسب درآمد مجبور به کار بیرون از منزل میشود یا زمانی که مرد به سبب بیمسئولیتی همسرش به شستن ظرفها و پختن غذا مبادرت میورزد، صرفا از سر ناچاری به انجام این کارها روی آورده است و دقیقا به همین دلیل نیز همیشه از یکدیگر طلبکار بوده و انتظار آن را دارند که همسرانشان به دلیل ایفای نقشی متضاد با جنسیت و طبیعتشان، بسیار قدردان آنها باشند یا آن که مدام ابراز نارضایتی از زندگی کنند و از انتخاب ایشان به عنوان شریک زندگی پشیمان باشند.
هر دو این حالتها همچون سمی مهلک میتواند بنیان زندگی مشترک را فروبپاشد در حالت اول طرف مقابل با تصور اینکه همسرش کاری انجام نداده است و هر آنچه کرده وظیفهاش بوده، باعث جدایی و سردی عاطفی میشود و در حالت دوم، ابراز مدام نارضایتی از زندگی باعث کاهش اعتماد به نفس و ایجاد حس نفرت و خشم در فرد مقابل شده که گاه حتی ممکن است با تدابیر غیرمنطقیتری چون انتقامجویی، بیتفاوتی به همسر، خیانت و… جبران شود. به قول قدیمیترها زنی گفتهاند و مردی گفتهاند! مرد زندگی و زن زندگی بودن، نقش اول هر مرد و زن در زندگی مشترک است، مواظب تداخل نقشها باشیم و پایمان را فراتر از حریم فطریمان نگذاریم.
مشاوره بگیرید
گاهی مشکل عمیق است و بسادگی قابل برطرف کردن نیست، در این شرایط لازم است زوج در جلسات روان درمانی و خانواده درمانی شرکت کنند. بیشک با کمک یک متخصص میتوانید به ریشهیابی مشکل پرداخته و با راهکارهای علمیتر و سازندهتری با مسئولیتگریزی همسرتان مقابله کنید.