5-Ways-to-Increase-Your-Motivation

چرا گاهی از اوقات  انگیزه های ما انسان ها رنگ می بازند و امید و آرزوهایمان دست نیافتنی به نظر میی رسند، مهمترین علت بروز این عارضه در افراد مختلف چیست؟

 رنگ باختن انگیزه

انگیزش اولیه با گذشت زمان به تدریج محو گردیده و ایستایی، تنبلی و مقاومت نسبت به تغییر و تحول جای آن را می گیرد. ترس ها، بهانه ها و عقاید محدود کننده شما را از دستیابی به اهداف تان بازمی دارند. اما علت اصلی ناپایداری انگیز ها در چیست؟

انگیزش  احساسی: انگیزش های احساسی خیلی زود ناپدید می شوند. ایده های بزرگ شما اکنون ناممکن و غیرعملی به نظر می رسند. تاکنون چندین مرتبه این ایده های گذرا به ذهن شما خطور کرده اند؟ «من تصمیم دارم کسب و کار مستقل خود را تاسیس و راه اندازی کنم» و یا «من هر طور که شده وزن کم خواهم کرد» اما چند دقیقه یا چند روز بعد همه چیز به دست فراموشی سپرده شده است؟ شما در حفظ آن سطح انگیزش نخستین در طول مرحله عمل و تا دستیابی به هدف ناتوان می باشید. این انگیزش ها مانند؛ یویو بوده و اثرشان دایمی نیست. اما انگیزش های عقلانی آن روی سکه می باشند. هنگامی که شما برای انجام کاری دلایل، توجیهات و استدلال های عقلانی کافی و محکمی داشته باشید، دیگر دست به عمل زدن و دستیابی به اهداف دشوار نبوده و مستلزم انگیزش  های احساسی تکرار شونده نخواهد بود. برای مثال چنانچه به این امر واقف باشید که فعالیت بدنی یک عمل منطقی است و برای سلامتی شما مفید است، دیگر نیازی ندارید تا هر روز خود را از لحاظ احساسی شارژ کنید.

▪ افراد منفی: افراد منفی همیشه در کمین هستند. آنها بطور مستقیم و یا غیرمستقیم، خودآگاه و یا ناخوداگاه می کوشند تا شما را از رسیدن به اهداف تان بازدارند. آنها شما را مایوس کرده و به شما چنین القا کرده که «نمی توانید» و یا هدف تان «عملی و دست یافتنی نیست». علت آن نیز واضح است، چراکه خودشان «نمی توانند» و «نتوانسته اند». چنانچه شما به موفقیت دست یابید، اعتبار آنها به خطر می افتاد، بنابراین آسانترین راه را انتخاب می کنند: «نگه داشتن شما در سطح خودشان و ممانعت از پیشرفت شما». اینگونه افراد الزاما افراد غریبه نیستند، بلکه ممکن است نزدیکترین کسان شما و صمیمی ترین دوستان شما باشند.

▪ هدف های کوچک: چنانچه اهداف خود را کوچک و غیرچالش برانگیز انتخاب کنید، در شما انگیزش  کافی برای رسیدن به آنها ایجاد نخواهد شد.

▪ ترس ها: منشاء ترس ها عدم آگاهی و دانش است. با آموزش دیدن و فراگیری مهارت ها می توانید بر ترس خود چیره شوید. بلاتکلیفی و تردید ترس می پروراند. اما دانش و علم آن را نابود می سازد. آیا شما در انجام کاری که در آن مهارت دارید، هراس دارید؟ مسلما خیر، اما چنانچه در کاری ناآزموده و بی تجربه باشید، از انجام آن می هراسید و طفره می روید. تعهد به فراگیری و مهارت یافتن در کاری که در شما ایجاد ترس می کند، لازمه غلبه بر ترس است. برای مثال اگر می ترسید در جمع صحبت کنید، مهارت های سخنرانی در جمع و فن بیان را فرا گیرید.

▪ عدم علاقه: وقتی شما به هدفی علاقه ندارید و از اعماق وجودتان خواهان نیستید، قوی ترین انگیزش  ها نیز در شما اثر نخواهند کرد. برای مثال اگر شما به بازیگری علاقه مند بوده، اما در رشته پزشکی در حال تحصیل باشید، دیر یا زود ضمیر ناخودآگاه شما در مقابل رسیدن به هدف غایی شما که همان پزشک شدن است، خواهد ایستاد. چراکه شما خوب به این مسئله واقف هستید که رشته پزشکی آرمان و خواسته حقیقی شما نیست. بنابراین به دنبال اهدافی بروید که حقیقتا به آنها علاقه دارید، بدون توجه به مخالفت ها و نوع تفکر دیگران نسبت به خود و اهدافتان.

▪ اهداف غیرواقعی: مراقب باشید که اهداف تان خارج از توان شما نبوده و دست یافتنی باشند.

▪ دست کشیدن از تلاش: دست کشیدن به مثابه برگشت به نقطه آغازین مسیر دستیابی به هدف است و زمان، انرژی، پول و خیلی چیزهایی که به هدر رفته اند. دست کشیدن از اهداف و برنامه ها بسیار پُر هزینه تر از یافتن راه حل برای مشکلات و موانع می باشد. البته جدای از احساس ناکامی ای که احساس می شود. بنابراین هیچ چیز را ناتمام و در نیمه راه رها نکنید.

▪ ترس از شکست: شما بایستی بیاموزید تا ریسک پذیر باشید. شکست یک محصول جانبی خیالپردازی و خلاقیت است. شکست شما را به چالش می کشاند که بیشتر ریسک کنید، و به شما می آموزد تا به تلاش خود تا دستیابی به هدف تان ادامه دهید. موانع همواره وجود دارند، بنابراین آنها را پیش بینی کرده و انتظار بکشید. با سماجت و پشتکار پیش روی کنید و هرگز متوقف نشوید. برای موفقیت مصمم باشید. تمام احتمالات و گزینه ها (حتی غیر متعارف و غیرمعمول) را به منظور حذف موانع پیش رو امتحان کنید. به خود بقبولانید که شکست یک گزینه نیست.

▪ عدم تعهد به دستیابی به اهداف: برای ایجاد تعهد لازم است یک سری دلایل مجاب کننده و و الزام آور پدید آورید. برای مثال دوستان و خانواده خود را در جریان اهداف خود قرار دهید. اکنون از آنجایی که غرور، اعتبار و خوش قولی شما به مخاطره می افتد، انگیزش شما پایدارتر و دستیابی به هدف محتمل تر خواهد بود.

▪ استفاده از افراد کارآرموده: برای دستیابی به اهدافتان از افراد مجرب و کارآزموده کمک بگیرید. و یا برای رسیدن به اهدافتان یک همراه با اهداف مشترک بیابید. یافتن همراه از سویی به شما قوت قلب می دهد که تنها نیستید و از سوی دیگر با ایجاد حس رقابت موجب پایداری انگیزش  در شما می شود.

▪ تغییر عادت های حاشیه ای: عادات و رفتارهایی که شما را از دستیابی به اهدافتان بازمی دارند، تغییر دهید. و همواره بروی هدف اصلی متمرکز شوید و اجازه ندهید مسایل حاشیه ای شما را از هدف اصلی تان منحرف سازد.

▪ جدال همیشگی با تنبلی: ایمان داشته باشید که هدفتان منطقی، دست یافتنی و عملی است و موفقیت میسر است. و بخاطر داشته باشید برای دستیابی به اهداف باید با ایستایی و تنبلی جدالی همیشگی داشته باشید و بر آنها غلبه کنید.

ابتکار نیوز