اما باید بدانید که درونگرایی، انواع مختلفی دارد و هر کسی میتواند یکی از این انواع یا چند تا از آنها را به درجات مختلفی داشته باشد:
۱- درونگرایی اجتماعی
اینها کسانی هستند که وقتی به مهمانی دعوت میشوند، همیشه پاسخ «نه» نمیدهند. آنها ترجیح میدهند که در منزل بمانند و کارهای انفرادی انجام بدهند. وقتی هم به اجتماع میآیند، گروههای کوچک را ترجیح میدهند.
هرگونه تلاش اجتماعی، برای آنها خستگی میآورد. آنها از تنها بودن انرژی میگیرند، در حالی که برونگراها از بودن با دیگران، انرژی میگیرند.
۲- درونگرایی اضطرابی
اگر رفتن به مهمانی برای گروه قبلی «جالب» نبود، «کسالتآور» بود و یا باعث میشد شخص تصور کند که از حداکثر تواناییهای فکری خود با شرکت در این فعالیتهای اجتماعی، دور میماند،در گروه درونگرایان اضطرابی، وضعیت به صورت دیگری است، آنها اصولا وقتی وارد جمع میشوند، دچار اضطراب میشوند و حتی بعد از تنها شدن، هم آنها از تجربه اجتماعی که از سر گذارندهاند، شکوه و شکایت میکنند و مدام به یادش میآورند.
۳- درونگرایی فکری
اینها معمولا آدمهایی اهل فکر هستند که ترجیح میدهند همواره به تفکرهای عمیق بپردازند و بیزاری آنها از وقتگذرانی طولانیمدت در جمع، بیشتر به خاطر نگرانی آنها از مهار شدن تفکرشان به خاطر حضورهای اجتماعی است.
۴- درونگرایی مهاری
اینها کسانی هستند که در شروع روز یک نوع «ماند» دارند، یعنی باید از برخاستن از خواب، مدتی را سپری کنند تا آماده رفتن به سر کار و حضور در جمع بشوند.
همان طور که گفتیم، ممکن است یک شخص بیش از یک نوع درونگرایی داشته باشد. در این صورت درونگرایی شدیدتر است و مثلا با آدمی فکوری مواجه میشویم که حضور در جمع به شدت مضطربش میکند و سعی میکند اصولا به همه دعوتها، نه بگوید و اگر مجبور به گفتن آری، شود باید مدتی با خودش کلنجار برود، تا آماده شود، اما در همین حین با خودش فکر میکند، که اینگونه حضورها، باعث کاهش توانایی فکریاش میشود.