استعدادش را کشف کن
برای بسیاری از آموزشها نمیتوان سن خاص و مطلقی را در نظر گرفت بلکه میتوان بازه سنی مشخص کرد. ممکن است یک کودک چهار ساله بتواند آموزشهای مربوط به شش سالهها را فرا بگیرد و برعکس. والدین با راهنمایی مشاور میتوانند استعدادهای فرزندانشان را کشف کرده و برای شکوفایی آنها برنامهریزی کنند.
از همسالان دورش نکن
درخصوص آموزش فرزندان هیچچیز مطلق نیست؛ تصمیمات باید براساس ویژگیهای خاص هر کودک پایهریزی شود. ممکن است والدین تصمیم بگیرند یکی از فرزندانشان را به مهدکودک بفرستند اما فرزند دیگرشان را در خانه آموزشهای پیش از مدرسه بدهند. به هرحال کودکان باید با همسالانشان در ارتباط باشند و بتوانند با محیطهای ناآشنا منطبق شوند. والدین باید به افزایش قدرت انعطافپذیری فرزند خود توجه داشته باشند.
دکتر مصطفی تبریزی، روانشناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی:
گاهی برخی از والدین میخواهند آرزوهای دستنیافته خود را در فرزندشان ببینند. فراموش نکنیم هرکس باید به آرزوهای خود دست یابد، نه آرزوهای والدین.
سرگرمی، آموزش یا درمان؟
انواع بازیها یا سرگرمیهای کودکان با دو هدف آموزشی یا رواندرمانی مورد استفاده قرار میگیرند. در حقیقت گاهی هدف از سرگرمیها، آموزش و گاهی هدف درمان اختلال یا بیماری خاصی است.
درباره بازیهای با هدف، باید گفت این بازیها اغلب قاعدهمند نیستند و کودک ضمن بازی، آرزوها، دردها یا نفرتهای خود را ابراز میکند. در حقیقت کودک در قالب بازی خود را برونریزی میکند اما وقتی بحث آموزش از طریق بازی یا سرگرمی مطرح است باید گفت تمام آموزشها به میزان رشد مغزی هر فرد بستگی دارد. مهم آن است که مغز تا چه حدی رشد کرده باشد تا بتوانیم بگوییم یک آموزش خاص برای یک کودک خاص مورد استفاده قرار بگیرد.
شرطیسازی به جای خواندن
آنچه به عنوان بستههای آموزش خواندن از طریق دیدن عکس عنوان میشود در حقیقت آموزش خواندن به کودکان نیست. این نوع خواندن تنها یک شرطیسازی ساده است که نسبت به عکس در کودک ایجاد میشود. وقتی دو موضوع بارها و بارها همزمان با هم تکرار شوند، نوعی شرطیسازی به وجود میآید که فرد با دیدن یکی، موضوع دیگر را تداعی میکند. وقتی عکس گل را با کلمه «گل» بارها و بارها به کودک نشان دهیم، نسبت به آن شرطی میشود و هر بار با دیدن عکس یا کلمه، دیگری را تداعی میکند. اما اگر کلمه گل را با عکس بیربطی مثل نان به کودک نشان دهید و آن کلمه را تکرار کنید، بعد از آن کودک با دیدن عکس نان، کلمه گل را به زبان میآورد.
بیخیال آرزوهایت شو
بسیاری از والدین نگران این هستند که کودکشان در مناسبترین سن آموزشهای لازم را دریافت نکند و برخی دیگر از اینکه فشار بیش از اندازه به کودکشان بیاورند، نگرانند. آنچه امروز شاهد آن هستیم کمالگرا شدن بسیاری از والدین است؛ یعنی انتظار دارند فرزندانشان بسیار سریع مهارتهای مختلف را بیاموزند. این کمالگرایی را در شیوه زندگی خود والدین هم میتوان دید؛ مثلا انتظار دارند بسیار سریع پیشرفت کنند. این والدین در برخورد با کودکان هم میخواهند آرزوهای تحققنیافته خود را در فرزندشان محقق کنند؛ اصرار والدین برای تحقق آرزوهای خود در فرزندان میتواند مخرب باشد. نباید فراموش کنید که بچهها الزاما علایق، روحیات و استعدادهایی شبیه شما ندارند و به همین دلیل نباید آنها را مجبور کنید که درست مثل شما زندگی کنند یا تنها به بهانه فراهم کردن امکانات برایشان انتظار داشته باشید که آرزوهای ناکام شما را برآورده کنند.
یادگیری متوقف نمیشود
اولین آموزشهای رسمی در سنین ابتدایی زندگی یعنی پنج تا شش سالگی آغاز میشود. با این اوصاف میتوان گفت بهترین زمان یادگیری هم از همین سنین است اما باید توجه داشت این سنین طلایی یادگیری را با فشار بیش از حد نباید از دست داد و فرصت آموزش را برای کودک به خستگی تبدیل کرد. نباید فراموش کرد در هر سنی و تا زمانی که مغز به لحاظ فیزیولوژیک تغییر نکرده یا زوال نیافته میتوان آموزش دید و یادگیری به دوران خاصی محدود نمیشود.
اگر میخواهید بدانید در کدام سن باید کودکتان را در کدام کلاس آموزشی ثبتنام کنید، از این جدول کمک بگیرید.