خوشی کردن و شادی کردن را چگونه می توان یافت و با چه روش هایی می توان آن ها را در زندگی جست و جو و تجربه کرد!
بعضی از این روش های اینترنتی اصلاً قابل اجرا نیستند و بعضی دیگر را پس از مدتی خودتان رها می کنید. آیا واقعاً هیچ راه حلی برای شادی نیست؟ اصلاً راهی نیست تا به یک شادی پایدار رسید و آن را ادامه داد؟
من هم مثل شما هستم و دنبال پاسخ. این جواب ها کجا هستند؟ من فکر می کنم خانم سونیا لیوبومرسکی بتواند پاسخ همه ما را بدهد.
من به سونیا زنگ زدم. او استاد دانشگاه کالیفرنیا در ریورساید است و یکی از اساتید و کارشناسان برجسته بحث شادی و نشاط است. او نویسنده دو کتاب مطرح با نام های چگونگی شادی[2] و افسانه های شادی[3] است.
حالا اجازه دهید نگاهی به نظرات و آرای او در بحث شادی بپردازیم و ببینیم آیا می توانیم با این نظریات زندگی شادتری برای خود بسازیم؟
بهترین گونه و شکل از شما کدام است؟
شاید فکر کنید چیزهایی که مادربزرگتان درباره خوبی و شادی به شما می گفت یک مشت کلیشه بوده اند. مثلاً این که با دیگران مهربان باش، به همه کمک کن و خوبی های خود را لیست کن. کلیشه ها همیشه هم بد نیستند و گاهی از اوقات درست از آب درمی آیند.
خانم لیوبومرسکی می گوید: مادربزرگ شما درست می گفته است، خوبی و مهربانی در شاد شدن انسان به شدت تاثیر دارد. تحقیقی در گذشته انجام شد که در آن از افراد خواسته شد به مدت شش هفته به نیکی کردن به دیگران بپردازند؛ نتایج شگفت انگیز بود چرا که پس از آن دوره افراد احساس شادی بیشتری می کردند. به یقین افرادی شادترند که مهربانی می کنند.
اما خب به هرحال خیلی ها این روش ها را همچنان کلیشه ای و ناکارآمد می دانند. لیوبومرسکی برای این گونه افراد نیز دلایلی دارد. او می گوید بهترین راه این است که آدم روی خودش یک کلیک بکند. یعنی این که هر فردی باید به خودش رجوع کند و ببیند چه چیزی در خودش دارد که می تواند به آن افتخار کند؛ چه چیزی در خودش دارد که می تواند مانند عقربه قطب نما به سوی آن کشیده شود.
سونیا می گوید هر کسی درون خود یا بیرون از آن چیزهایی دارد که واقعاً می تواند با آنها شاد باشد. برای خود گیرایی و جذابیت یکی از همان نکات است که همیشه دوست دارم داشته باشم. اما فکر می کنم اصلاً آدم جذابی نیستم. اما یک چیز در زندگی ام دارم که وقتی با او هستم دیگر به فردا فکر نمی کنم؛ بله آنها فرزندان من هستند. مطمئناً همه آدم ها چیزهایی از این دست در زندگی خود دارند که باعث شود دیگر به آنچه فردا رخ می دهد، فکر نکنند. شاید برای کسی دوست پیداکردن یک محرک شادی ساز باشد. سعی کنید یک هدف یا یک محرک را در زندگی خود پیدا کنید و به سمتش حرکت نمایید. هیچ وقت فکر نکنید با انجام فلان کار احمق به نظر می رسید.
از نظر شما، بهترین بخش از «خودتان» چیست؟
محققان معتقدند فکر کردن درباره «خویشتن» و تلاش برای یافتن «بهترین جنبه از خویش» نه تنها اهداف را برای انسان روشن می سازد، بلکه شما را شادتر و خوشحال تر هم می کند.
سونیا می نویسد: عده ای اصلاً در یافتن اهداف زندگی خود دچار مشکل شده اند. فکر کردن به اهداف ممکن در زندگی نه تنها به شما می گویند که چه چیزهایی در زندگی تان دارای اهمیت است؛ بلکه ارزشهای شما را نیز به خودتان نمایان می کند. اگر برای یافتن اهداف و ارزشهای خویش در زندگی نیاز به فکر کردن دارید، فکر کنید؛ اگر نیاز به نوشتن داید، پس بنویسید.
سرخوشی سازگارانه
این که فکر کنید هر چیزی را می توانید رایگان به دست آورید، موضوعی هیجان انگیز است.
موارد متعددی از انسان هایی داریم که تصادف وحشتناکی داشتند و نهایتاً معلول شده و روی ویلچر نشستند اما پس از این همه، باز هم شاد هستند و احساس خوشحالی می کنند. این قدرت سازگاری انسان است. در واقع انسان می تواند با سازگاری نسبت به وضعیت فعلی، احساس شادی کند.
اما محققان روی احساس شادی برندگان مسابقات لاتاری نیز تحقیق کرده اند و متوجه شدند آنها حتی پس از بردن میلیون ها دلار باز هم احساس شادی چندانی نداشتند.
احساس خوشبختی و شادی نسبی است. این طور نیست که شما بگویید من به نقطه ایکس می رسم و بعد دیگر خوشحال می شوم؛ یا مثلاً ازدواج می کنم، یا خداوند یک فرزند زیبا به من بدهد. هیچ کدام از اینها در موقع رسیدن موعد خود، خوشحالی نهایی و غایی ما نخواهند بود.
سونیا می گوید: من الان خوشحال نیستم، اما وقتی بچه دار شوم خوشحال می شوم. الان شاد نیستم اما وقتی به شهر دیگری رفتم شاد می شوم. احساس خوشبختی و خوشحالی در حقیقت در درون ماست. اگر کسی در شغل فعلی خود شاد نباشد، به احتمال زیاد در شغل بعدی خود نیز شاد نخواهد بود. بسیاری از مردم از قدرت سازگاری خود اطلاعاتی ندارند و نمی دانند انسان می تواند با سازگاری در هر شرایطی به نقطه ای از شادی برسد.
جدید، متفاوت، غافلگیرکننده
به طور کلی، عادات در زندگی می توانند نقش تعیین کننده ای داشته باشند. در بسیاری از موارد عادت ها می توانند به پربار شدن و پراثر شدن زندگی کمک کنند.
اما یک خطر وجود دارد و آن این است که عادات در برخی موارد می توانند شادی های ما را بگیرند.
برای این که بتوانید جلوی عادات بد خود را بگیرید و مانع از این شوید که عادت ها جلوی شادی شما را بگیرند می بایست از سه واسطه تازگی، متفاوت بودن و غافلگیری استفاده کنید. تلاش کنید در کنار عاداتی که دارید، رفتارهای جدید را نیز تجربه کنید. تازگی در زندگی امری بس مهم است. سعی کنید در زندگی تان فکر، عمل، مکان و زمان های جدید، متفاوت و غافلگیرکننده را تجربه کنید.
سونیا می گوید: تازگی، متفاوت بودن و غافلگیری می توانند جلوی کمرنگ شدن روند هیجان زندگی شما را بگیرند. این سه اصل می توانند مانع از کهنگی و کندی سازگاری بشر شوند. تحقیقات نشان داده اند که پس از ازدواج، دو سال طول می کشد تا انسان به شادی پیش از ازدواج بازگردد. این بدان معنی نیست که ازدواج امری خوشحال کننده نیست اما نکته اینجاست بشر به همه چیز از جمله ازدواج با شریک خود عادت می کند و پس از دو سال است که می تواند با تجربه مسائل متفاوت شادی را به زندگی خود بیاورد. به همین خاطر به یاد داشته باشید که در نوع ارتباط جنسی و غیرجنسی خود با شریکتان همواره تفاوت و تنوع را مدنظر قرار دهید. در زندگی مشترک نیز سه اصل تازگی، متفاوت بودن و غافلگیری بسیار تاثیرگذار خواهد بود. چیزهای تازه یادبگیرید، جاهای تازه بروید، ریسک های تازه داشته باشید تا شادتر باشید.
آرتور آرون می گوید انجام دادن کارهای جدید و هیجان انگیز، قدرت بی مثالی برای بالابردن جنس و اندازه روابط زن وشوهر دارد و می تواند به شادی هردونفر کمک شایانی بکند.
از خودتان سوال کنید چه کار می کنم اگر این ماه، ماه آخر زندگی من باشد؟
همه متخصصان و محققان بر این نکته تاکید دارند که اگر به بسیاری از انسان ها بگویند روزهای آخر عمر خود را سپری می کنند، کیفیت زندگی آنها تغییر می کند. از این پس کارهایی انجام می دهند که دوستشان دارند، به دیدن کسانی می روند که با آنها قهر بوده اند و بسیاری از کارهای دیگر.
یکی از بهترین راه ها برای شادتر زیستن این است که این آخرین ماه و درواقع آخرین فرصت برای زندگی کردن است؛ پس چه بهتر که شادتر باشید، خوشحالی کنید و دیگران را هم شاد کنید.
سونیا می گوید ما در دانشگاه جورج مدیسون به مدت طولانی یک آزمایش روی دانشجویان انجام دادیم. به آنها گفتیم فکر کنید یک ماه آخر عمر خود را سپری می کنید؛ چه می کنید؟ بیشتر این دانشجویان می گفتند اکثر وقت خود را با اعضای خانواده، فامیل و دوستان سپری می کنند. به رستورانی می رفتند که همیشه دوست داشتند آنجا بروند اما وقت نمی کردند. با کسانی رفت و آمدمی کردند که با ایشان قهر بودند. فکر کردن به آخر ماجرا، همیشه غمناک نیست.