پیش نیازهای رابطه دو نفره چیست؟
بسیاری از افراد، خیالپردازی ها و رویاهای بی شماری درباره رابطه عاطفی در سر می پرورانند و ملاک های متعددی را در نظر دارند. یکی از مهمترین ملاک هایی که عموما افراد برای برقراری ارتباط عاطفی در نظر می گیرند، خصوصیات شخصیتی و اخلاقی است.
افراد در نهایت تلاش می کنند فردی را که انتخاب مخی کنند، حداقلی از خصوصیاتی را که در نظر دارند، داشته باشد اما ازدواج به عنوان یک ارتباط عاطفی طولانی مدت و متعهدانه، همانقدر که ساده به نظر می رسد، پیچیدگی های ویژه ای هم دارد.
یکی از دلایلی که برخی از همسران بعد از مدتی از هم جدا می شوند و نمی توانند ارتباطشان را حفظ کنند، ناآگاهی از همین پیچیدگی هاست. به نظر می رسد تا زمانی که یک نفر برخی «آمادگی ها» را در خود رشد و پرورش نداده باشد، لزوما با یافتن فردی که دارای تمام ملاک های مورد نظرش است، نمی تواند ارتباط پایداری داشته باشد. وقتی این آمادگی ها نباشند کم کم تنش ها شروع خواهد شد، دو طرف حرف هم را نخواهند فهمید، درگیری ها بیشتر خواهد شد و روز به روز طرفین از هم دور خواهند شد. من قصد دارم در این متن به چند مورد از «آمادگی های» قبل از برقراری ارتباط عاطفی اشاره کنم که شما باید مطمئن شوید که این آمادگی ها را دارید.
1 – توانایی پذیرش علایق دیگری در زندگی خود را دارید
وقتی شما با یک نفر وارد رابطه می شوید، قرار است با فردی که دنیای دیگری دارد، علایق و نیازها، خصوصیات شخصیتی و خلقی متفاوتی از شما دارد، و به طور کلی با فردی که با شما متفاوت است زندگی کنید و سازگار شوید.
افسانه ها و ضرب المثل های عامیانه را کنار بگذارید، اینکه «من و تو باید ما شویم» یا «من و تو یک روح هستیم در دو بدن» به درد ارتباط عاطفی طولانی مدت نمی خورند. در واقع این عقاید نه تنها مفید نیستند بلکه به می توانند به رابطه آسیب هم برسانند. وقتی طرفین رابطه «فردیت» خود را به نفع «رابطه» کنار بگذارند، نه تنها بهبودی در رابطه ایجاد نمی شود، بلکه پس از مدتی نارضایتی از رابطه شروع می شود و اختلاف ها به شکل شدیدتری دیده می شوند. برای همین است که روانشناسان توصیه می کنند افرادی که «کاملا شبیه» ما هستند و افرادی که «اصلا شبیه» ما نیستند، گزینه های مناسبی برای ارتباط نیستند.
در رابطه عاطفی سالم، طرفین فردیت دیگری را به رسمیت می شناسند، علایق و نیازهای او را می پذیرند و آنها را نادیده نمی گیرند. اشکال کار از جایی آغاز می شود که شما توانایی کنار آمدن با تفاوت های طرف مقابل تان را ندارید و بنابراین سعی می کنید که او را شکل خودتان کنید، تغییر دهید و کنترل یا محدودش کنید.
2 – آمادگی مستقل شدن از خانواده را دارید
برقراری ارتباط عاطفی نیاز دارد که شما در بسیاری از ابعاد زندگی تان از خانواده مستقل شده باشید. در واقع انرژی روانی شما باید به سمتی برود که کمتر از خانواده نیرو بگیرید. شاید بهتر باشد که منظورم را جور دیگری بیان کنم. شاید شما هم بارها شنیده اید که انسان ها غیر از اینکه «بند ناف جسمانی» دارند، «بند ناف روانی» هم دارند. جنین تا زمانی که در رحم مادر است، نیاز به بند نافی دارد که تمام زندگی اش را از آن می گیرد و درست بعد از تولد، همان چیزی که تمام زندگی اش بود، قطع می شود تا بتواند خودش را با شرایط جدید سازگار کند و به گونه ای دیگر زندگی کند. تا یک جایی از رشد، انسان ها نیاز به حمایت روانی خانواده نیز دارند، این همان «بند ناف روانی» است که ما برای رشد به آن نیازمندیم؛ حمایت همه جانبه.
ولی درست مثل «بند ناف جسمانی»، از یک جایی به بعد باید «بند ناف روانی» را هم قطع کرد، چرا که برای رشد روانی، نیاز به استقلال از خانواده داریم. مخصوصا برای برقراری ارتباط عاطفی، به نظر می رسد که برخی وابستگی ها به خانواده باید برطرف شده باشد؛ وابستگی های مالی، وابستگی های عاطفی و وابستگی های حمایتی.
3 – دنبال «نیمه گمشده»تان نمی گردید
شما همین حالا یک انسان کامل، با تمام ویژگی های انسانی هستید. کیستی انسانی شما این پتانسیل را دارد که شما را با همین ویژگی ها به رشد و کمال برساند، بدون حضور دیگری و حتی وابستگی به دیگری.
اگر فکر می کنید که با برقراری ارتباط «نیمه گمشده»تان را پیدا می کنید و کامل می شوید، اجازه دهید جسارت کنم و بگویم که احتمالا اشتباه فکر می کنید! هیچ کس این توانایی را ندارد که شما را کامل کند. شما نیاز به کسی ندارید که شما را کامل کند، بلکه نیاز به فردی دارید که شما را به طور کامل بپذیرد و خودتان نیز در رابطه عاطفی باید این توانایی را داشته باشید که «نیمه گمشده» دیگری نباشید و سعی نکنید که دیگری را کامل کنید.
بنابراین قبل از برقراری ارتباط عاطفی پایدار، دست به «خودشناسی» بزنید، ویژگی های شخصیتی و خلقی تان را بشناسید، الگوهای ناکارآمد ارتباطی تان را بشناسید و به اصلاح آن بپردازید، ضعف ها را تا جای ممکن برطرف کنید و با ویژگی های دیگرتان که قابل تغییر نیستند کنار بیایید. عشق و ارتباط بالغانه، «یگانگی به شرط حفظ تمامیت و فردیت است».
4 – در زمان «مجردی» احساس شادکامی می کنید
اگر شما در دوران مجردی احساس شادی نمی کنید و از زندگی لذت نمی برید، احتمالا با برقراری ارتباط عاطفی نیز اتفاق خاصی نخواهد افتاد. خوشبختی و خوشحالی واقعی چیزی است که از درون به وجود می آید و اتفاق ها و افراد بیرونی لزوما نمی توانند شما را شاد کنند. اگر شما در دوران مجردی و تنهایی به اندازه کافی نیرومند هستید که با مشکلات و اتفاق ها کنار بیایید، از زندگی لذت ببرید و با ویژگی های خودتان کنار بیایید، احتمالا با برقراری ارتباط عاطفی نیز می توانید این کار را بکنید.
5 – «گذشته» را پذیرفته اید
همه ما یک گذشته داریم که طبیعتا فرد جدید که وارد زندگی ما می شود باید گذشته ما را بپذیرد، ولی قبل از آن خود ما باید با گذشته مان کنار آمده باشیم و قادر باشیم که آن را کنار بگذاریم. امکان دارد برخی از افراد در گذشته ارتباط های عاطفی داشته باشند، مهم است که در برقراری ارتباط عاطفی با آن کنار آمده باشند.
اگر هنوز با خودتان کنار نیامده اید، نسبت به این ارتباط گذشته عصبانی هستید یا هنوز نمی دانید که چه چیزی می خواهید، کمی صبر کنید، ضمن اینکه مهم است که بین رابطه قبلی که داشته اید و رابطه (متعهدانه) جدید که در پی ایجاد آن هستید، فاصله زمانی مناسبی سپری شده باشد.
6 – آمادگی به اشتراک گذاشتن زندگی شخصی تان را دارید
وقتی شما با یک نفر ارتباط برقرار می کنید، شما در واقع با دوستان، خانواده، عادت ها، علایق و موقعیت های اجتماعی او نیز ارتباط برقرار می کنید و از طرفی آنها نیز با شما ارتباط برقرار می کنند.
در این تردیدی نیست که «حریم خصوصی» مهم است ولی باید این آمادگی را داشته باشید که اجازه دهید دیگری در زندگی روزمره شما وارد شود و برای او زمان بگذارید. در واقع «ارتباط عاطفی» پلی بین زندگی های طرفین است. وقتی افراد به جای کشیدن پل، «دیوار» بین زندگی های شخصی طرفین بکشند، احتمالا باید منتظر تنش های جدید باشند.
ماهنامه سپیده دانایی