رابطه والدین و فرزندان باید مدیریت شود و از لحاظ عاطفی و احساسی به آن اهمیت داده شود!
دلبستگی در کودکی پایه ارتباط مطلوب والدین با فرزندان در دورههای بعدی خواهد شد زیرا در ابتدا کودک به این علت به سمت والدین متمایل میشود و آنها مهمترین، قابل اعتمادترین و پایدارترین منابع او محسوب میشوند و به این ترتیب زمینه ارتباط مؤثر والدین و فرزندان فراهم میشود.
دکتر علی اکبر ارجمندنیا – دانشیار روانشناسی و عضو هیأت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران نوشت: ورود نوزاد به خانواده به معنای ورود به چرخه ارتباطات است، ارتباطاتی که سرمنشأ آن تعامل با مادر است. رابطه با مادر در دوران نوزادی مرکز ثقل ارتباطات بشر در طول زندگی خواهد بود، ارتباطی که در آغاز به شکل وابستگی بروز پیدا میکند.
وابستگی کودک و مادر ارتباط عاطفی- روانی بسیار خاص و نزدیکی است که به دلیل تغذیه با شیر مادر بین آنها ایجاد میشود. آثار این پیوند نزدیک و مستحکم که برای دهها سال ادامه خواهد داشت از یک سو باعث ایثار و فداکاریهای خارقالعاده مادر میشود و از سویی دیگر موفقیت کودک را در زندگی فردی و شغلی و اجتماعی به دنبال خواهد آورد چرا که زمینه بدبینی یا خوشبینی نسبت به خود، اطرافیان و محیط را فراهم میسازد. این وابستگی به مرور در فضای رابطه مادر- کودک خود را به شکل دلبستگی نشان میدهد.
دلبستگی، یکی از پیچیدهترین رفتارهای انسان است که در تعامل با عوامل دیگر، بسیاری از رفتارهای او را شکل میدهد. با پرورش دلبستگی زمینه جذب و انجذاب افراد و تأثیرگذاری والدین بر فرزندان فراهم میشود. برخی نظریه پردازان مانند اینزوورت، بلر، واترز، وال (1978)، بالبی و اریکسون (1962) کنشهای متقابل اولیه مادر ـ فرزند را کنشهایی میدانند که برای رشد اولیه کودک لازم است و بر مهر و محبت و رفتار آرام و اطمینان بخش مادر (به عنوان مراقب) تأکید زیادی دارند. اریکسون بیان میکند نوعی احساس اطمینان به دیگران در دوره رشد شیرخوارگی بیش از هر چیز اهمیت دارد. هر شیرخواره که از لحاظ پرورش، تجاربی رضایت بخش داشته باشد این دوره را با موفقیت میگذراند در غیر این صورت در بزرگسالی احساس اطمینان نخواهد داشت. بنابراین دلبستگی در کودکی پایه ارتباط مطلوب والدین با فرزندان در دورههای بعدی خواهد شد زیرا در ابتدا کودک به این علت به سمت والدین متمایل میشود و آنها مهمترین، قابل اعتمادترین و پایدارترین منابع او محسوب میشوند و به این ترتیب زمینه ارتباط مؤثر والدین و فرزندان فراهم میشود.
برای دلبستگی سبکهای مختلفی مطرح شده که هر کودکی ممکن است در یکی از این سبکها قرار بگیرد.
به عنوان مثال در سبک دلبستهایمن، کودک پس از رفتن مادر کمی ناراحتی نشان میدهد و پس از بازگشتن او به طرفش میرود و زود آرام میشود.
در سبک دلبستگی نا ایمن –اجتنابی، کودکان درمراحل بازگشت مادر آشکارا از تعامل با او پرهیز میکنند.
در دلبستگی نا ایمن –دوسوگرا، شیرخوارانی که به عنوان دوسوگرا طبقه بندی میشوند، در رویدادهای بازگشت مادر در آن واحد هم در جستوجوی برقراری ارتباط جسمانی با او هستند و هم از آن پرهیز میکند برای مثال ابتدا گریه میکنند تا مادر آنها را بغل کند و بعد با عصبانیت پیچ و تاب میخورند تا از آغوش مادر رهایی یابند.
دلبستگی آشفته به گروهی از کودکان ارتباط داده میشود که در هیچ گروهی جای نمیگیرند و به عنوان آشفته شناخته میشوند. شیرخوارگان گروه آشفته غالباً رفتار متناقضی را نشان میدهند برای مثال به مادر نزدیک میشوند در حالی که سعی میکنند به او نگاه نکنند یا به او نزدیک میشوند و سپس رفتار اجتنابی همراه با منگی نشان میدهند یا پس از آرام شدن، ناگهان گریه سر میدهند. بعضی از آنها فاقد احساس یا افسرده به نظر میرسند.
در واقع با بیان این سبکها، والدین تشویق میشوند تا به گونهای عمل کنند که فرزندشان دارای سبک دلبستگی ایمن شود، چرا که دلبستگی ایمن زمینه سلامت روان و استقلال فردی و اعتماد به نفس کودک را در آینده فراهم میکند.
افرادی که دارای این سبک هستند به اطرافیان نگرش مثبت دارند؛ از بودن در جمع لذت میبرند و میتوانند ضمن حفظ ارتباط با خانواده، ارتباطات مفید و مؤثری پیرامون خود ایجاد کرده و از منافع فردی و اجتماعی آن سود ببرند. این گروه در فعالیتهای شغلی موفق هستند و در آینده، زندگی زناشویی موفقی دارند و بخوبی میتوانند بین خانواده خود و همسرشان تعادل ارتباطی ایجاد کنند.
این در حالی است که اگر مادر بدون استرس و نگرانی به نوزاد خود شیر دهد، پدر شرایط مناسب روانی و عاطفی را در خانه ایجاد کند تا مادر بتواند در برآورده کردن نیازهای عاطفی همه اعضای خانواده راه عدالت در پیش گیرد، نیازهای همه جانبه نوزاد (توجه، لمس، تغذیه و بهداشت) تا سه ماهگی به شکل مطلق برآورده شود، مادر از کمک مراقبان مختلف یا مهد کودکها و… برای مراقبت از نوزاد در شش ماهه اول اجتناب کند و خانواده تعاملات مناسب و مؤثری با اطرافیان فراهم کند تا نوزاد در حضور والدین با چهرههای مختلف روبهرو و آشنا شود، فرزندشان از سبک دلبستگی ایمن بهرهمند میشود و از یک سالگی به بعد زمان مناسبی خواهد بود تا والدین، فرزند را از خود جدا کرده و هنگام خواب او را در اتاق دیگری بخوابانند.
روزنامه ایران