نداشتن رضایت کافی از زندگی می تواند تاثیرات منفی و مخربی روی افراد بگذارد و آنان را آسیب پذیر کند!
رضایت از زندگی فاکتوری است که همواره در ذهن هر زن و مردی پس از تشکیل خانواده به عنوان یک محور مهم دنبال شده و میشود. آمارها حاکی از آن است که خانوادههای سنتی، آگاهانه یا ناآگاهانه احساس رضایت بیشتری از زندگی داشتهاند و هرچه خانواده به سمت مدرنیته شدن سوق پیدا کرده از میزان این رضایت کاسته شده است در حالی که نمیتوان به طور قطع این نظریه را پذیرفت.
از این رو بهتر است به جای دامن زدن بهاندیشههای مثبت و منفی در این مورد، به فاکتورهایی پرداخت که میزان رضایت از زندگی را در خانوادههای امروزی که زنان هم به منظور پیش بردن هر چه بهتر زندگی، انجام فعالیتهای اقتصادی را بر خود ضروری میدانند، افزایش دهد. دیدگاههای کارشناسان حوزههای مختلف این فاکتورها را بر میشمرد.
رموز رضایت از زندگی
مطالعات گسترده نشان میدهد، بر خلاف باور عموم، خانه دار بودن زنان ایرانی مقولهای سنتی نیست، بلکه پدیدهای مدرن است که در 100 سال اخیر یا کمتر از آن بر جامعه زنان ایرانی عارض شده است. بررسیهای صورت گرفته حاکی از آن است که پیش از 100 سال اخیر، زنان ایرانی دوشادوش مردان به فعالیتهای اقتصادی میپرداختند و در تولید و کسب درآمد خانوار نقش اصلی و اساسی داشتند.
دکتر علیرضا شریفی یزدی، جامعه شناس و پژوهشگر خانواده در این خصوص یادآور شد: تقریباً میتوان با اطمینان گفت در هیچ سند بازمانده یا برگرفته از 100 سال قبل، نمیتوان به این موضوع دست پیدا کرد که زنان ایرانی خانه دار و تنها مشغول شست و شو، رفت و روب و تربیت فرزندان بودند در حالی که در 100 سال اخیر یا کمتر از آن این شیوه زندگی بر زنان عارض شد. وی افزود: تا پیش از این بازه زمانی و در سالهای اخیر، زنان همپای مردان گام برداشتهاند و حتی در پارهای از اوقات بخشی از خانه خود را تبدیل به کارگاههای اقتصاد محور کردند به گونهای که همواره علاوه بر اجرای وظایف مادری و فرزند پروری به اشتغال و تولید توجه داشتند.
از آنجا که پژوهشها ثابت کرده است اشتغال موجب سازگاری بیشتر در زندگی مشترک میشود، دکتر شریفی یزدی خاطر نشان کرد: در این خصوص میتوان به بارزترین نکته اشاره کرد که به مقوله اقتصادی باز میگردد. وقتی زن شاغل است، دیگر مجبور نیست تنها به دلیل وابستگی اقتصادی به مرد تن به زندگی مشترک دهد، این در حالی است که بسیاری از زنان خانه دار به دلیل ناتوان بودن در تأمین نیاز مالی، به صورت اجباری و مداوم در یک زندگی مشترک حضور دارند مضاف بر اینکه مشکلاتشان به طور عمیق حل نخواهد شد و تنشهای مداوم را در زندگی تجربه میکنند در صورتی که مداومت زندگی مشترک زنان شاغل بر میزان سازگاری آنها میافزاید. ضمن اینکه آنها به دلیل حجم بالای کار، (مطالعات نشان میدهد زنان شاغل بیشتر از مردان شاغل کار میکنند.) فرصتی برای پرداختن به مسائل حاشیهای ندارند که این خود عاملی بر افزایش سازگاری آنها خواهد بود.
موضوع دیگری که این جامعه شناس به آن اشاره کرد، خواستههای کمتر زنان شاغل است، چراکه بر اساس نتایج مطالعات این دسته از زنان که در مقوله تولید دست دارند و برای کسب درآمد خانواده تلاش میکنند، درآمد خانواده را به طور نسبی بین 25 تا 50 درصد افزایش میدهند و معمولاً در مقایسه با زنان خانه دار خواستههای کمتری دارند که این موضوع هم از عوامل اصلی سازگاری و رضایت بیشتر از زندگی مشترک به حساب میآید. به گفته دکتر شریفی یزدی، بررسیها و تحقیقات گویای پرخاش بیشتر از سوی زنانی است که هم بیرون از منزل و هم در خانه فعالیت میکنند، چراکه کارهای محول شده بر آنها فشردگی بیشتری دارد و نیازمند سرعت عمل خواهد بود، اما نکته قابل تأمل این است که همین زنان تلاش بیشتری برای مرتفع ساختن چنین مشکلاتی میکنند و مهم تر اینکه معمولاً زنان خود را با شرایط موجود وفق میدهند و سازگاری و رضایت را به وجود میآورند در حالی که این شیوه قابل قبولی نیست و مردان هم باید در رسیدن به تعادل زندگی تلاش کنند و بپذیرند رسیدن به رضایت در زندگی مشترک، ماحصل تلاش زن و شوهر و حتی فرزندان برای دستیابی به سازگاری خواهد بود.
وی برای محقق شدن این موضوع اســــــــاسی، راهکار هایی را معرفی کرد که تقسیم کار به صورت چرخشی و بدون نگاه جنسیتی یکی از آنها است. به این ترتیب که مسئولیتهای زندگی به صورت چرخشی میان همسران و فرزندان خانواده هستهای امروز تقسیم میشود تا همه اعضا در تمام اجزای زندگی تجربههای ریز و درشت کسب کنند و در صورت غیبت یکی از اعضا مشکلی به وجود نیاید و مهم تر از همه اینکه یک نفر به تنهایی و به مدت طولانی کاری را انجام ندهد. دومین راهکار اشاره شده از سوی وی بر این واقعیت تمرکز دارد که در عصر حاضر در جامعه مدرن و نیمه سنتی ایران هنوز گروهی از افراد مرد سالار هستند و فعالیت مردان در منزل را نوعی عیب و بیاحترامی تلقی میکنند. بر همین اساس حتی اگر مرد خانه به لحاظ ذهنی آمادگی کافی برای انجام کارها داشته باشد، از سوی خانواده خود یا گروه دوستانش تحت فشار و با القاب غیر منصفانه قرار میگیرد تا به این ترتیب شاکله کلی مردسالاری حفظ شود. به عقیده این پژوهشگر خانواده، بهتر است زنان دراین وضعیت موقت و کوتاه مدت، محدودیت همسر خود را درک کنند، چراکه مطالعات نشان میدهد درک کردن این موضوع از سوی زنان باعث میشود مردان در سایر مواقع در امور منزل به صورت روان تر همکاری و مشارکت داشته باشند و نقشهای بهتری را ایفا کنند.
ترسیم تقویم زندگی
دکتر عزت الله کرد میرزا، روان شناس بالینی و مدرس دانشگاه در این مورد معتقد است به لحاظ تاریخچهای در گذشتههای نه چندان دور تصور میشد اگر زن و شوهر بیشتر در کنار یکدیگر باشند و صرفاً یک نفر کار کند و دیگری مدیریت خانه را بر عهده داشته باشد، زندگی سریع تر شکوفا خواهد شد به همین دلیل نقشها را به نقشهای درون خانه و بیرون خانه تقسیم بندی میکردند.
به عقیده وی توزیع متوازن نقشها و تغییر رویکردها نسبت به خانواده، به مرور زمان رویکرد قدیمی جای خود را به رویکردی نوین با این مضمون داد که زنان همپای مردان نقشهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جدی را پذیرا شوند، چراکه تحرک اجتماعی رو به بالا نیازمند فعالیت اقتصادی زوجین خواهد بود. دکتر کرد میرزا ادامه داد: پژوهشها حاکی از آن است اگر زوجین به صورت هدفمند حرکت کنند و تقویم مناسبی برای زندگی خود ترسیم کنند به این معنا که ساعات اشتغال هر کدام، فاصله محل سکونت تا محل کار، زمان فرزندآوری و مسائلی از این دست را لحاظ کنند نه تنها کیفیت رابطه آنها پایین نخواهد آمد بلکه زندگی شان از کیفیت بالاتری برخوردار خواهد بود. از منظر وی یکی از خطاهای جدی در ازدواج این است که افراد تصور میکنند زن و شوهر باید ساعتهای زیادی را در کنار یکدیگر و با هم سپری کنند در حالی که باید زندگی هدفمند داشته باشند تا این هدفمندی، معنایی را برای زندگی شکل دهد و حرکت به سوی معنا کیفیت زندگی آن دو را تضمین کند. میتوان چرخه زندگی را به صورت کارکردی این گونه تفسیر کرد که دختر و پسر از خانواده خود جدا و با هم تشکیل خانواده میدهند، پس از مدتی فرزندی به دنیا میآورند و تا پیش از ورود کودک به مدرسه، دورهای را با او سپری میکنند. کودک وارد مدرسه و پدر و مادر صاحب فرزندی مشغول تحصیل میشوند. در گام چهارم والدین با فرزندی رو به رو میشوند که قصد خروج از منزل و ازدواج را دارد و دوباره آشیانه آنها خالی خواهد شد. در هر یک از این مراحل والدین شاغل نه تنها کیفیت ارتباط بالاتری دارند، بلکه شیوه فرزند پروری مناسب تری را ارائه میدهند که این مزایای اشتغال زوجین را تأیید میکند همانطور که پژوهشها بخصوص در کشورهای توسعه یافته نشان میدهد اشتغال همزمان زوجین کیفیت بالای زندگی را سبب میشود.
نیاز مبرم به همراهی
رضایت از زندگی در جامعه در حال گذر مانند ساختار خانوادهها، شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه دستخوش تغییرات شده است، همانگونه که ارزشهای جمع گرایانه جای خود را به ارزشهای فردگرایانه داده است.
دکتر امیر رستگار خالد، جامعه شناس و مدرس دانشگاه در این خصوص معتقد است: تمام تحولات عصر حاضر نقطه ثقلی دارند که در آن تجلی و انعکاس پیدا میکنند که یکی از مهم ترین مراکز و نهادهایی که این تحولات را نمایان میسازد، خانواده است که رضایت از زندگی خانوادگی در میان زن و مردی که هر دو شاغل هستند، متأثر از این تحولات است. وی افزود: در جامعه سنتی نقش زن و مرد تعریف شده بود و کارکردهای خانواده بر پایه روال، رویهها و ساختارهای مشخصی شکل گرفته بود، به طوری که بر اساس موقعیت، خرده فرهنگهای محلی و…. تعریف شده و به صورت گروهی به اجرا درمیآمد در حالی که در جامعه جدید به دلیل تغییرات ایجاد شده این مسائل بشدت تضعیف شده و ساختارها و نهادهای تعریف شده جای خود را به سبکها و علایق فردی داده و نمیتوان سبکی از زندگی را ارائه داد که مورد تأیید همه باشد، چراکه افراد بر اساس اهداف و ضرورتهای زندگی شخصی خود، ساختارها را تغییر دادهاند.
وی با اشاره به تعریفی چارچوب دار از رضایت، گفت: اگر رضایت را معادلهای بین توقعات افراد و میزان ارضا و برآورده شدن واقعی آن در زندگی واقعی تعریف کنیم، رضایت از زندگی مشترک در جامعه سنتی با رضایت از زندگی در جامعه نیمه مدرن امروز تفاوتهای بسیاری دارد، چراکه ساختار خانوادههای سنتی منسجم بوده، کارکردهای خانواده بخوبی انجام میشد و توقعات فردی بر اساس نقشهای نهادینه و تعریف شده از سوی جامعه به اجرا در میآمد در حالی که امروزه شاهدخانوادهای هستهای هستیم که با الگوی ساختاری و کارکردی خانواده هستهای همخوانی ندارد.
وی همچنین به این نکته یادآور شد که در گذشته، رضایت در خانواده و در نقشهای اعضای خانواده جست و جو میشد، اما از دهه 50 میلادی به بعد، رضایت در حال کمرنگ شدن است، بر همین اساس زنان دچار نوعی بحران شدهاند، زیرا از یک سو تمایل به ایفای نقش خانوادگی دارند و از سوی دیگر از مزایای حضور در عرصه اجتماعی و عمومی، کسب درآمد و… آگاه هستند (دلایل فردی) و در سطح کلان تر، در جامعه بر اساس ارزشهای دینی و اجتماعی، به حضور زنان احساس نیاز میشود.این موضوع که در میان زنان جوامع مختلف بسط پیدا کرده است به گونهای شده که پژوهشها نشان میدهد، حتی زنان ساکن در کشورهای صنعتی هم علاوه بر پذیرش نقشهای اجتماعی، به حفظ هویتهای خانوادگی، ازدواج و مادر شدن اهمیت میدهند که این موضوع نشان میدهد زنان میخواهند از سبک زندگی انطباقی تبعیت کنند به این معنا که هم اجتماعی و هم خانواده محور باشند، این در حالی است که آمارها نشان میدهد این موضوع در کشور ایران به مراتب پررنگ تر است.
این جامعه شناس با اشاره به اتفاقی که برای خانوادههای هستهای عصر حاضر رخ داده است، گفت: کیفیت زندگیهای امروزی ارتقا پیدا کرده و با جامعه مصرفی هماهنگ شده است ضمن اینکه امکانات بیشتری در اختیار افراد قرار دارد و در همین راستا در مراحل اولیه اشتغال زن و شوهر، انسجام بیشتری در کانون خانواده شکل میگیرد، اما در صورتی که به تدریج فرد گرایی منفی رشد کند، اهداف فردی بر اهداف خانواده تقدم پیدا کرده و به اهداف غیر خانوادگی و اولویتهای فردی ترجیح داده شود، تعارض نقشها به وجود میآید و فشار نقشی بر یکی از اعضای خانواده بویژه زنان عارض میشود، علاوه بر این متأسفانه در این شرایط اکثر مردان همچنان سنتی فکر میکنند و اگر نخواهند از بار فشار مضاعف بکاهند و در خانوادهها توزیع مجدد نقشها صورت نگیرد، بدیهی است که رضایت از زندگی در میان زوجینی که شاغل هستند و تمام اعضای خانواده به میزان قابل توجهی کاهش پیدا میکند و انسجام و کارکرد خانواده به خطر میافتد که به گفته دکتر رستگار خالد برای رهایی از این مشکلات باید اشتغال همسو با اهداف خانواده باشد، چراکه در غیر این صورت باید انتظار کاهش باروری، افزایش سن ازدواج و فرزندآوری، کاهش رضایت از زندگی و…را داشت. علاوه بر این لازم است مردان نقش پدری خود را تنها در نانآوری و کسب درآمد نبینند، زنان در نقشهای ابزاری و مردان در نقشهای خانوادگی وارد شوند و تربیت فرزندان، پر کردن اوقات فراغت و مهر ورزی به فرزندان را تقسیم کنند و در نهایت اینکه سیاستگذاریها به گونهای صورت گیرد تا ساختارها فراهم و مشاغل امروزی خانواده محور شوند و به نقش خانوادگی زن اهمیت بیشتری داده شود.
روزنامه ایران