depressed9
با خواندن این توضیحات می توانید نشانه های افسردگی تان را بشناسید

دکتر علی ناظری، روانپزشک و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی  در مورد انواع بیماری‌های افسردگی اظهار کرد: افسردگی به عنوان یکی از زیر مجموعه‌های اختلالات خلقی در روانپزشکی طبقه‌بندی می‌شود که گروه وسیعی از بیماری‌ها یا اختلالات روانپزشکی تحت عنوان اختلالات خلقی شناسایی می‌شوند به گونه‌ای که این اختلالات در دوره‌های افسردگی بروز می‌کند.
وی افزود: نوعی از افسردگی به عنوان افسردگی عمده یا ماژور شناسایی می‌شود که به صورت یک بیماری منفرد در بیمار بروز می‌کند و یا در زمینه اختلالات دیگر خلقی مثل بیماری‌های دو قطبی خود را نشان می‌دهد.
وی در ادامه گفت: زیر مجموعه‌های مختلفی از افسردگی تعریف می‌شود که می‌توان به افسردگی فصلی و افسردگی غیرمعمول (غیرعادی) اشاره نمود که در این نوع افسردگی فرد برخلاف حالات شناخته شده افسردگی که با کم‌حوصلگی، خمودگی، گریه و غم همراه است، ممکن است فعال‌تر و پرخورتر باشد ولی همچنان سایر علائم افسردگی مثل ناامیدی، بی‌انگیزه بودن و افکار پوچ اندیشانه را همراه خود داشته باشد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با اشاره به علل بوجود آمدن افسردگی اذعان داشت: افسردگی همچون بیماری‌های دیگر در روانپزشکی از نظر علم روانپزشکی سه علل اصلی و بنیادین در جهت شکل‌گیری دارد که علت اول، زمینه‌های زیست شناختی و یا وراثتی – ژنتیکی فرد است به گونه‌ای که مثل هر بیماری دیگر در بدن انسان، بیماری‌های خلقی از جمله افسردگی هم‌ دارای ژن‌هایی هستند که گروهی از افراد جامعه (حامل این ژن) آن را از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌کنند لذا یک بیماری مثل افسردگی را از طریق تغییرات غیرعادی در ترشحات سلول‌های مغزی ایجاد می‌کند.
وی در مورد علت دوم بروز افسردگی در فرد بیمار گفت: علت دوم بروز افسردگی، علل روانشناختی است که در مسیر شکل‌گیری و رشد شخصیت انسان بویژه از آغاز کودکی تا پیش از بلوغ، در تعامل با پدر و مادر و همینطور اجتماع و ذهنیات اول کهدر حال شکل‌گیری است، می‌تواند دچار چالش و آسیب‌هایی باشد که فرد را به سمت افسردگی و احساس فقدان و کمبود اعتماد به نفس یا خود دست کم گرفتن و احساس ناامیدی ومنفی‌بافی نسبت به جهان و آینده آن سوق می‌دهد.
این روانپزشک در مورد علت سوم بروز افسردگی عنوان کرد: علت سوم بروز افسردگی عامل اجتماعی و محیطی است که همان عوامل استرسوم که می‌تواند تعادل روانی زندگی فرد را بهم بزند مورد منظور است بطور مثال: مرگ والدین در دوران کودکی، فجایع طبیعی، شکست و ناکامی‌های گسترده و حجیم از نظر اقتصادی یا تحصیلی، عاطفی یا عشقی در زندگی و یا معلولیت‌ها و مصدومیت‌ها و مشکلات دیگر جسمی که بر روحیه و عملکرد اجتماعی و خانوادگی فرد اثر نامطلوب می‌گذارد و فرد را به سمت یک افسردگی شدید سوق می‌دهد.
وی ادامه داد: افسردگی‌های بعد از زایمان یکی از انواع زیرمجموعه‌های افسردگی می‌باشد که زمینه‌ی ژنتیکی و زیست‌شناسی دارد این افسردگی با برخی تغییرات هورمونی جنسی خاص زنان که زمینه‌ای برای افسردگی پس از زایمان است، توأم می‌باشد.
دکتر ناظری افزود: همانطور که ما در باره افسردگی فصلی و غیرعادی صحبت کردیم، افسردگی بعد از زایمان هم نوعی بیماری با درجات خفیف از غم و اندوه به شمار می‌رود.
وی در خصوص افسردگی‌های پس از طلاق و افسردگی‌های چاقی یا افزایش وزن غیرمعمول گفت: افسردگی‌های پس از طلاق و چاقی به عامل سوم افسردگی که عامل اجتماعی و محیطی است، مربوط می‌شود، لذا فردی مستعد که در خانواده‌ی او ژن بیماری افسردگی وجود دارد و همینطور از نظر روانشناختی مستعد به افسردگی باشد و خیلی هم دارای اعتماد به نفس استاندارد نبوده یا در زندگی توفیقات بزرگی کسب نکرده باشد، وقتی در معرض یک شکست عاطفی، اجتماعی و یا ناهنجاری‌ جسمی و حتی خارج شدن فرم بدن از شکل دلخواه یا نرمال به عنوان افزایش وزن شدید قرار می‌گیرد، این ضربه بیش از پیش روحیه او را متزلزل می‌کند و او را به سمت بیماری شدید افسردگی سوق می‌دهد.
وی در مورد راه‌های درمان افسردگی گفت: درمان افسردگی ترکیبی است از درمان‌های پزشکی که استفاده از داروها و روش‌های فیزیکال یا زیست شناختی است و درمان با تشنج مصنوعی یا القا شده که به عامیانه و غلط آن را شک می‌نامند، استفاده می‌کنند که دسته‌ی دوم درمان غیر دارویی که تحت عنوان مشاوره و روان‌درمانی شناخته شده‌اند و شامل انواع روش‌های ریزتر مثل خانواده درمانی، روانکاوی یا زوج درمانی و … است چنانچه از این دو روش در ترکیب صحیح و در زمان مناسب استفاده شود دوره‌ی درمان کمتر از 1 سال خواهد بود.
ناظری در پایان در مورد رفتار اطرافیان با فرد مبتلا به افسردگی گفت: در گام اول نباید به این افراد زنگ بزنیم و آنها را به عنوان افرد ضعیف و تنبل و ناکارآمد و یا افرادی که در شکل دادن مشکلاتشان نقش اساسی دارند، تلقی کنیم و یا آنها را متفاوت با افراد دیگر ببینیم درگام دوم باید بپذیریم که این افراد بیمار هستند و نیازمند کار تخصصی پزشک و مشاوره توسط روانپزشکان و روانشناسان هستند که این اقدام به صورت جمعی و گروهی و با کمک دوستان و خانواده صورت می‌گیرد که باید هر یک وظیفه خود را بشناسند و به آن عمل کنند