بچه دار شدن یا نشدن؟ مسئله این است!

 شاید شما هم از این دست دوست و آشنا داشته باشید که از آنها میپرسید پس کی میخواهید بچه بیارید؟! و آنها لبخند میزنند و میگویند: حالا کو تا بچه! ما هنور خودمون بچه ایم! این پدیده در جامعه ما به شدت رو به افزایش است و این اصلا دید خوبی برای آینده کشور ما ندارد! طبق یک فرضیه کلی زنانی که تحصیلات دانشگاهی دارند از زنانی که تحصیلات کمتری دارند کمتر بچه‌دار می‌شوند! و قطعا ما باید مراقب این اتفاق در جامعه باشیم!

اکثر زوج‌ها قصد بچه‌دار شدن دارند، ولی بچه دار نشدن اختیاری اخیرا رو به افزایش نهاده و جامعه نیز بیشتر پذیرای این سبک زندگی است. به طور کلی، زنانی که تحصیلات دانشگاهی دارند از زنانی که تحصیلات کمتری دارند کمتر بچه‌دار می‌شوند. نژاد از عوامل تعیین‌کننده بچه‌دار شدن نیست، ولی محل اقامت فرد در دوره کودکی از عوامل تعیین‌کننده است. زنان روستایی کمتر از زنانی که در مراکز شهرها یا نواحی غیر روستایی پرورش یافته‌اند، بی‌فرزند باقی می‌مانند. برخی پژوهشی‌های دیگر، بین شادکامی ‌فرد در خانواده مبداء و میل او به بچه‌ دار نشدن یا شدن ، همبستگی اندکی یافته‌اند. در هر حال، نگاه زوج بی‌فرزند به زن، جنبه سنتی و مبتنی بر تفاوت‌های جنسی ضعیف‌تری دارد.

تحقیقات دیگر نیز به نتایج مشابهی رسیده‌اند، زنانی که قصد دارند صاحب فرزند نشوند و به بچه دار نشدن فکر میکنند صرفا به زن خانه بودن قانع نیستند، اهداف عالی‌تری برای ترقی اجتماعی دارند، مناطق شهری را برای سکونت ترجیح می‌دهند و در سنی بالاتر از زنانی که قصد بچه‌دار شدن دارند، ازدواج می‌کنند. زوج‌هایی که داوطلبانه از بچه‌ دار نشدن را انتخاب میکنند، دلایل قانع‌کننده‌ای بر علیه بچه‌دار شدن دارند. آنها می‌گویند که بچه‌دار شدن به معنی پیچیده‌تر کردن مشکلات جمعیتی است، بچه‌ها مانع کارکردن زن، بیرون از خانه می‌شوند، وجود آنها مستلزم ایجاد تغییرات چشمگیر در سبک زندگی است، هزینه زیادی دارند، نظم خانه را زیاد به هم می‌زنند و آثار منفی بر سلامت و بنیه فرد دارند و بالاخره مراقبت از کودک نیاز به صرف وقت بسیار دارد. یکی از دلایل اصلی مطرح شده بر علیه بچه‌دار شدن، محدود شدن آزادی بر اثر تکالیفی است که فرزند پروری مستلزم آن است. بچه‌دار شدن به معنی الزام به تغییر سبک زندگی به گونه‌ای است که در آن نیازها و فعالیت‌های کودکان لحاظ شده باشد. تردیدی نیست که وقتی زن می‌تواند با حرفه خود نیاز به خودشکوفایی‌اش را ارضا کند، زندگی بدون فرزند را بسیار آسان‌تر می‌یابد. در نتیجه، زنانی که نحوه پرورش آنها سبب شده ارضای شخصی‌شان را عمدتا از طریق دنبال کردن کار و حرفه خود به دست آورند، از این که بچه‌دار نیستند چندان احساس نارضایتی یا ناراحتی نمی‌کنند. در واقع، پژوهشی نیز از این نقطه‌نظر از زوج‌های بی‌فرزند حمایت می‌کند که مدعی هستند از میزان بسیار بالاتری از پیوستگی و رضامندی دوجانبه برخوردارند.

در نتیجه، درست نیست بگوییم زوج‌هایی که خودشان تصمیم به بچه دار نشدن می گیرند، به طریقی عیب و ایراد دارند یا فقدانی در زندگی‌شان دارند. در جامعه ما، بسیاری از خانواده‌ها به فرزندان‌شان فشار می‌آورند که آنها بچه‌دار شوند. خانواده‌ها باید آگاه باشند که اگر زن و مرد به اتفاق هم تصمیم گرفته باشند که بچه‌دار نشوند، آن‌وقت آنها باید به نظر و تصمیم زوج احترام بگذارند و برای تغییر عقیده‌شان روی آنها فشار نیاورند. از این گذشته، حتی اگر آنها نظرشان را هم عوض کنند، این آنها هستند که باید مسئولیت‌های بچه‌داری را به دوش بکشند نه خانواده و اطرافیان‌شان.

فاطمه صبوری پور

منبع: ویکی روان

myportal

۱ خرداد ۱۳۹۶

مطالب پیشنهادی